- موجودی: موجود
- مدل: 196210 - 91/5
- وزن: 0.60kg
پریشادخت شعر
نویسنده: م. آزاد ؛ محمود مشرف آزاد تهرانی
ناشر: ثالث
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 500
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
زندگی و شعر فروغ فرخ زاد
همیشه همینطور است... همیشه اینگونه بوده است، تا آن هنگام که هستند. نه هنرشان و نه خودشان را بر نمیتابیم. ولی گذر زمان که تاریخ نام نهادیمش. به تکرار نشان داده است. که تمامیشان برتر از تنگ نظریها بودهاند. آن هنگام که رفتند، ماندند و جاودانه شدند. همچنان که او «فروغ جاودانه» شد....
یادآورد فروغ ، برای همیشه تجدید مطلع اندوه بزرگ شعر دوبارة فارسی است از خاموشی تا به هنگام شاعری بسیار بزرگ. شاعری که درست در آستانة برخورداری از کشف مجدد خود به خاک افتاد و سرخی خونش چون داغی ابدی بر دل مادر جاودان زندة شعر ماند... شاعری که پس از تولد دوبارة خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست اما با مجالی که بیرحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشانترین چهرههای شعر امروز تثبیت شود.
احمد شاملو
فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 شمسی در تهران متولد شد. دوران کودکی و نوجوانیش در محیط خانه و خانواده ای متوسط سپری شد . پس از اتمام دوره ی ابتدائی به دبیرستان خسرو خاور رفت و سه سال اول دبیرستان را در آنجا درس خواند و پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان رفت. خیلی زود ازدواج کرد و خیلی زود از همسرش جدا شد . حاصل این ازدواج پسری بود به نام " کامیار" که مادر را از دیدارش محروم کردند.
در سیزده یا چهارده سالگی شعر گفتن را با غزل شروع کرد ولی هیچ یک از این غزل های دوره ی نوجوانی اش را که در واقع تجربه های شاعریش بود منتشر نکرد. در سال 1331، یعنی در هفده سالگی نخستین مجموعه ی شعرش را با نام " اسیر" چاپ و منتشر کرد. در سال 1335 یعنی بیست و یک سالگی دومین مجموعه شعرش " عصیان" را چاپ و منتشر کرد. فروغ که کار هنریش را با نقاشی و شعر شروع کرده بود ، به سینما روی آورد و در سال 1337 به مطالعه تکنیک های سینمائی پرداخت. در سال 1338به انگلستان رفت تا درباره ی تهیه ی فیلم بررسی و مطالعه کند.
در سال 1339، پس از بازگشت از انگلستان، در فیلم کوتاهی درباره ی مراسم خواستگاری در ایران ، به ایفای نقش پرداخت و یک سال بعد قسمت دوم فیلم " آب و گرما" را ساخت. در همین سال درتهیه ی صدای فیلم " موج و مرجان و خارا" با ابراهیم گلستان همکاری کرد و مجدداَ برای مطالعه امور سینمائی به انگلستان سفر کرد. بهار سال 1341به تبریز سفر کرد تا درباره ی تهیه ی فیلمی درباره ی جذام و جذامی ها مطالعه کند . در سال 1341فروغ درخشان ترین کار سینمائی اش را با ساختن فیلم جذامی ها با نام " خانه سیاه است" به پایان برد .
سپس او به تئاتر روی آورد و در سال 1342در نمایشنامه ی " شش شخصیت در جستجوی نویسنده " به کارگردانی " پری صابری" بازی کرد. در همین سال فیلم " خانه سیاه است" او موفق به دریافت جایزه ی بهترین فیلم مستند از جشنواره شد. یک سال بعد ، یعنی در زمستان 1343 مجموعه شعر " تولدی دیگر" را چاپ و منتشر کرد که شهرت و اعتبار فراوانی برای وی به ارمغان آورد و دوره ی جدیدی در کارنامه ی شعریش آغاز شد. در سال 1343 " برگزیده ی اشعارش" چاپ و منتشر شد. در سال 1344 سازمان یونسکو فیلمی نیم ساعته از زندگی فروغ فرخزاد تهیه کرد.
آخرین شعری که از وی در مطبوعات چاپ شد شعر" چرا توقف کنم" بود که در مجموعه شعر " ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد " آمده است. آخرین شعر فروغ فرخزاد شعر کوتاه و بسیار زیبا و دلنشین " پرنده مردنی است" است که آن را اندکی پیش ازحادثه ی مرگش سروده است. و بالاخره فروغ فرخزاد در یک روز سرد زمستانی در بیست و چهارم بهمن ماه 1345هنگامی که از سر صحنه ی فیلم برداری بر می گشت در یک تصادف اتومبیل در گذشت و دوستداران شعرش را در اندوهی ابدی نشاند.
ز بیم و امید و عشق، رنجورم
آرامـش جاودانه، میخواهم
بر حسرت دل، دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه میخواهم
***
هرگز نگفتند که
زن باید عاشق باشد و مرد لایق
عشق را سانسور کردهاند!
من سالها
جنگیدم تا فهمیدم که:
بیعشق نه گیسوان بلندم زیباست
و نه چشمانِ سیاهم…!
و نه مردی با دستانِ زمخت
و گونههای آفتاب سوخته
خوشبختیام را تضمین میکند