- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 85971 - 106/8
- وزن: 0.40kg
- UPC: 65
پرتوی از فلسفه ایران باستان
نويسنده: دینشاه ايرانی
ناشر: انجمن زرتشتیان ایران بمبئی
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 135
اندازه كتاب: وزیری - سال انتشار: 1334 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت :
مروری بر کتاب
مصور
مهمترين وقايع تاريخي ايران ظهور مذهبي است كه در چندين قرن پيش به وسيله زرتشت پيغمبر در جهان منتشر گرديد. زرتشت در تاريخ عالم اولين شخصي است كه مذهب را به يك شكل اخلاقي درآورد و در آن عصر كهن حقيقت وحدت را بيشتر تعليم داده راستي و نيكي را حقيقت كامل و كمال حقيقي معرفي نمود.
تا پیش از اینکه پردههای ضخیم گذشت زمان از روی آثار و فرهنگهای کهن جلگه بینالنهرین و دره های نیل و سند و فلات ایران برداشته شود ، اکثرا بر آن بودند که اندیشههای فلسفی ، از حکما و فلاسفه یونان سرچشمه گرفته است و این آنان بودند که فلسفه و حکمت را در جهان بنیان گذاشتند .
ولی بدست آمدن اسناد و مدارکی کم و بیش مربوط باین رشته در کشورهای شرق باستانی معلوم داشت که این ملل هر کدام به نوبه خود متناسب با پیشرفتهایی که در راه دانش و کمال نموده بودند فلسفه خاصی هم داشتهاند و در علوم معقول نیز کار میکردهاند که همان اطلاعات بر اثر آمد و رفت یونانیها به نواحی آسیای صغیر و غربی مورد استفاده آنها ویونهایی که در این کرانهها و نواحی ، پراکنده و متوطن بودهاند ، گردیده و پایه و اساس فلسفه یونان را تشکیل داده است و از آن پس یونان فلسفه را به صورت یک دانش منظم تحت اصول و قواعدی در آورد .
این دانش و هنر گاهی در اثر گسترش دامنه شاهنشاهی ، در فرهنگها و تمدنهای دیگر اثر گذاشته و زمانی هم بواسطه برخورد با سایر ملل متمدن باستانی از تمدنهای آنها متأثر گردیده است . یونان و روم و تازی و ترک هم شیفته و فریفته و دست نشانده همین نفوذ معنوی و فرهنگی شدند ، هر چند به ظاهر روزگارانی پیروزمند گردیدند .
در دوران درخشان شاهنشاهی هخامنشی ، بهم پیوستگی فرهنگی خاور و باختر عملا تحقق پذیرفت و ایران یگانه عامل نگاهبان و گسترش دهنده و پرورانده دانشها و فرهنگهای اقوام باستانی تابعه خود شد و از آن پس در هر دورهأی بر حسب موقعیت جغرافیاییش وسیله بهم پیوستگی مدنیتهای گوناگون مردمان شرق و غرب ، از دره سند تا وراء نیل و ماوراءالنهر تا دانوب ، چون مدنیتهای ریشه دار بین النهرین و مصر و ایلام و فنیقی و هند و ارمنستان و خوارزم و غیره گردید . همین امر سبب شد که با اندیشههای رسا و فیلسوفانه در برابر مسائل عمیق و معنوی زندگی بررسی نمایند و عناصر فرهنگی مختلف را در یک فرهنگ جامع و رساتری عرضه بدارند .
همین فرهنگ و دانش در کشورهای دیگر جهان ، به ویژه همسایگان ، چه در دوران هخامنشیها و ساسانیها و چه پس از پیدایش اسلام ، در دولت بزرگ اسلامی که پس از زوال این شاهنشاهی پهناور و امپراطوری بزرگ رم شرقی ، جانشین آنها گردید ، تأثیر شگرف و ریشهداری نمود و از خود در تمام مظاهرش اثر گذاشت .
در قسمت فلسفه و حکمت که خود یکی از بخشهای جالب و با ارزش این فرهنگ است در ایران زمین ، خیلی پیش از آنکه یونانیان با این دانش آشنا شوند ، رایج بوده است و این موضوع در نوشتههای افلاطون و ارسطو ضمن مقدمههای خود بر کتاب فلسفه منعکس است و اشاره نمودهاند که مغان ایرانی ، قرنها پیش از ما یونانیها فلسفه را درس میدادهاند و حتی ارسطو فلسفه را در ایران قدیمتر از مصر دانسته است .
مغان ایرانی بر اسرار علم طبیعی و حکمت و ریاضی آگاه بودهاند . واژه ماد و ماژ و مغ و مگوش که معرب آن مجوس است به دانش ور و خارقالعاده معنی شده و در جمع زبانهای اروپائی لفظ ماژیک که از ریشه مغی آمده بکارهای شگفت انگیز و حیرت آور معنی میشود . ماژسته Majesty عنوان برترین مقام و به معنی اعلیحضرت از همین کلمه نوشته شده نام کتاب بطلمیوس مجسطی Al majesty یعنی ((برتر از همه کتابها )) بهمین مناسبت میباشد .
منتهی همان طور که روایت کردهاند و حتی در نوشتههای اردشیر پاپکان و تاریخ نویسان بعد از اسلام اشاره شده ، اسناد کتبی و مشهور این علم مانند سایر علوم ، در یک نوبت هنگام حمله اسکندر به ایران و در نوبت دیگر هنگام تسلط اعراب بر ایران زمین ، بدست امواج حوادث از بین رفت . پس بطور حتم نخواهد توانست از چگونگی این دانش آن طوری که بوده است و به طور تفصیل ، اطلاعاتی گرد کرد .
آنچه که در سطور آتی از لحاظ خوانندگان عزیز میگذرد ، پرتوی از آنست که در نوشتههای تاریخ نویسان گاهی منعکس گردیده و امروزه مورد استناد و مدرک قرار گرفته و امیدوار میباشد این نارسا و مختصر گفتار سبب شود که دانشمندان بزرگوار و استادان فن با پژوهشهای ژرفتری ، اطلاعات مبسوطتر و فراوانتری ، در دسترس علاقه مندان و پویندگان قرار دهند . پلوتارک مورخ یونانی در کتاب ((رجال نامدار )) چند جا راجع بعلوم مغی اشاره نموده است یکی هنگامی است که تمیستوکل سردار بزرگ و سیاستمدار معروف آتنی بدربار خشایارشا پناهنده میشود و شهریار هخامنشی از راه عنایت و لطف باو اجازه میدهد که به همدان برود و علو مغان را که بیگانگان از آموختن آن محروم بودند ، از دانایان این فن بیاموزد .