- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 151579 - 81/5
- وزن: 0.60kg
پدرم؛ رنوار
نویسنده: ژان رنوار
مترجم: مینو خواجه الدینی
ناشر: تندر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 520
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت :
مروری بر کتاب
مصور
ژان رنوار؛ دومین پسر پیر اگوست رنوار و فیلمساز برجسته سینمای معاصر با آمیختن خاطرات خود و گفته های پدر داستانی دلنشین از زندگی استاد بزرگ امپرسیونیست فراهم آورده است. ژان زندگی استاد را بر زمینه تحول قرن نوزدهم به قرن بیستم و تحولات بزرگ اجتماعی - فرهنگی در این گذار با طنزی درخشان و نگاهی هوشیار آنچنان تصویر نموده است که خواننده ضمن درکی عمیق از تحولات معاصر با گوشه و کنار زندگی رنوار آشنا شده و در پایان خود را همچون دوستی صمیمی با وی می یابد...
پیر آگوست رنوار، در ۲۵ فوریه سال ۱۸۴۱ در فرانسه متولد شد. او یکی از نقاشان سبک امپرسیونیسم بهشمار میرفت.وی در یک خانواده صنعتگر به دنیا آمد. پدرش خیاطی بود که هفت فرزند داشت و در سال ۱۸۴۵ با خانوادهاش به پاریس نقل مکان کرد. رنوار در همان سنین کودکی استعداد خود را بروز داد. والدین او خیلی زود تواناییاش را شناسایی کرده و به او آموزش دادند.
در سن سیزده سالگی او به کار در یک کارخانه چینیسازی مشغول شد و در آنجا یاد گرفت چطور بشقابها را با بوتههای گل تزئین کند. کمی بعد از آن او به نقاشی روی بادبزن و پنلهای پارچهای مشغول شد و حتی برای کلیساها نقاشی مذهبی میکشید. مهارت او و لذت عظیمی که از کارش میبرد خیلی زود متقاعدش کرد که به تحصیل در رشته نقاشی مشغول شود.
او در سال ۱۸۶۲ با پول اندکی که پس انداز کرده بود، به گذراندن دوره طراحی و آناتومی در مدرسه «بوزار» و دوره نقاشی در استودیوی شارل گلیر (Gleyre)، نقاشی سوئیسی، پرداخت. اگر چه سبک آکادمیک او باب میل رنوار نبود اما به هر حال او شیوههای استادش را پذیرفت تا بتواند مهارتهای اولیه برای نقاش شدن را بهدست آورد.
کارهای اولیه رنوار قابهایی امپرسیونیستی از زندگی واقعی بودند و رنگ و نور در آنها میدرخشید. در اواسط دهه ۱۸۸۰ او از این جنبش فاصله گرفت تا تکنیکی سازمان یافتهتر و رسمی را برای نقاشیهای پرتره و فیگور به ویژه با موضوع زنان بهکار گیرد.
رنوار با سه شاگردی که چند ماه بعد به استودیو قدم گذاشتند، رابطه نزدیکی پیدا کرد: آلفرد سیسلی، کلود مونه و فردریک بازی. هر چهار هنرجو رویای هنری را در سر میپروراندند که به زندگی نزدیکتر بود و از سنتهای گذشته آزاد است. ایدهآلهای مشترک این چهار مرد جوان خیلی زود به دوستی قویای منجر شد و برخی از نقاشیهای رنوار از این افراد به همین دوره بازمیگردد. در همین زمان در کارگاه دیگری در آکادمی سوئیس، هنرمندان جوانی مانند پل سزان و کامی پیسارو دغدغههای مشابهی داشتند. به کمک فردریک بازی، این دو گروه با یکدیگر ارتباط برقرار کردند.
شرایط، رنوار را به تلاش برای آزادی و تجربه در سبکش تشویق میکرد. سنتی که در آن زمان در نقاشی وجود داشت از این قرار بود که حتی نقاشی منظره نیز باید در استودیو انجام شود. در بهار سال ۱۸۶۴، چهار دانشجوی «گلیر»، بهطور موقت به بیشه فونتن بلو رفتند و در آنجا خود را وقف نقاشی مستقیم از طبیعت کردند. این بیشه قبلتر نیز هنرمندانی را به خود جلب کرده بود که از میان آنها میتوانیم به «تئودور روسو» و «ژان فرانسوا میه» اشاره کنیم.
در سال ۱۸۶۳، ادوارد مانه قدمی شجاعانهتر برداشت: تابلوی «ناهار در چمنزار» رسوایی بزرگی به بار آورد زیرا موضوع و تکنیک بهکار رفته در آن روی مشاهدهی واقعیت مدرن تاکید داشت و از تکرار ایدهآل سنتی پرهیز کرده بود. شجاعت مانه او را در چشم هنرمندان جوان به رهبر یک جنبش جدید تبدیل کرد.
شرایط برای تولد یک زبان تصویری جدید کاملاً محیا بود، امپرسیونیسم روی صحنه خودنمایی میکرد و با اولین نمایشگاه گروهی که در سال ۱۸۷۴ بهطور مستقل از سالن رسمی برگزار شد انتقادهای زیادی را به خود جلب کرد. ده سال طول کشید تا این جنبش بتواند نگاه مستقل و صورت مشخصی به خود بگیرد؛ اما میتوان سال ۱۸۷۴ را نقطه آغاز هنر مدرن نامید.