- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 85925 - 106/2
- وزن: 0.30kg
- UPC: 35
پانزده گفتار درباره مجتبی مینوی
ناشر: دانشگاه تهران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 225
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
یادبود نخستین سال درگذشت
شامل سخنرانی ها و مقالاتی که اهالی فرهنگ و ادب ایران درباره استاد مینوی ارائه کرده اند.
مینوی هم رفت و به جهان مینوی خود واصل شد. او از خاندانی بود که همه قبیله او عالمان دین بودند. از مدت هفتادوسه سال که بزیست، پنجاه و پنج سالش را در راه کسب معارف و علوم اسلامی و ایرانی و نشر تحقیقات و مطالعاتی که عمیقاً حاصل کرده بود، مصروف کرد هیچ ماه و سالی را به بطالت نگذرانید. از یک کتاب به کتاب دیگر میپرداخت و از یک کتابخانه به کتابخانه دیگر میرفت. همهجا و همهوقت در مزرع فضل و ادب خوشهچینی میکرد و همهوقت خوشهچینان از خرمن معرفتش بهرهوری مییافتند، خواه آنکه در محضرش بودند و خواه آنکه نوشتههایش را میخواندند. هر چه نوشت و پراکند استوار و دیرپای بود. هیچیک از نوشتههای او را نمیتوان بیفایده و کمارزش دانست، اگر چه گاهی قلمش تند و عصبانی جلوه کند…
اگر در نوشتههای مینوی تندی و برافروختگی نبود پس چه فرقی بود میان او و صاحبقلمان دیگر. ارزش واقعی مینوی بجز استحکام روش تحقیق و زبان گویا و برّا و مسلط، در همین شیوه دلیرانه و بیباکانهاش بود که وهمی و ترسی از گفتن آنچه میدانست نداشت، ولو آنکه به مذاق این و آن خوش نیاید، ولو آنکه دوستی ازو برنجد، ولو آنکه مورد طعن و ملامت و حتی دشنام شنیدنها قرار بگیرد. چون تحمل هیاهو داشت در قبال غوغای مخالفان سرفراز و محکم میایستاد. به اصطلاح بیدی نبود که از بادهای ناگهانی بلرزد. چندین بار با طوفانهائی که او را در برگرفت دست و پنجه نرم کرد. اما هیچبار از شاخ و برگ پربارش چیزی کاسته نشد.هیچکس باور نداشت که مینوی تندمزاج دشمنساز (با گروهی عظیم که از مخالف و مخالف خوان داشت) پس از وفات بحدی که مورد تجلیل و احترام قرار گرفت از تبجیل و بزرگداشت برخورداری یابد. این نبود مگر بسبب آنکه مینوی هماره شرف علم و معرفت را بلند نگاه داشت. پستی و فرومایگی را در این گوشه از قلمرو انسانی نپسندید. ناچار وقتی خلاف طبیعت خود به مطلبی برمیخورد به قول معروف «ستیهنده» میشد. ضرری هم ازین صفت ندید.
مینوی در چندین زمینه از معارف و علوم مربوط به ایران و اسلام کار کرد و آثاری دست اول و ماندگار بر جای گذاشت. شاید در مقام سنجش بتوان خدماتی را که در زمینه تصحیح متون مهم زبان فارسی انجام داده است در صف مقدم قرار داد. کلیله و دمنه، ویس و رامین، نامه تنسر، دیوان ناصرخسرو (که در چاپ اخیر مهدی محقق همکارش بود)، سیرت جلالالدین، نوروزنامه، عیونالحکمه، السعادهوالاسعاد، تحریمه القلم سنائی، نورالعلم ابوالحسن خرقانی، نصایحالملوک سعدی، مصنفات بابا افضل مرقی کاشانی (با همکاری یحیی مهدوی)، اخلاق ناصری (که علیرضا حیدری همکارش بود و در این ایام باید منتشر شود) و بالاخره شاهنامه فردوسی که داستان رستم و سهراب آن را بعنوان نمونه منتشر ساخت، اینها متونی است که هر یک به جهتی و مناسبتی در درجه اول اهمیت و از امهات نوشتههای ایرانی است. مینوی در تصحیح هر یک از آنها سعی کاملی به کار برده است، هم از این حیث که نسخ معتبر را در تصحیح اختیار کرده و روش علمی و انتقادی مرسوم میان غربیان و نقدشناسان را در آنها به کار گرفته است، و هم ازین حیث که تنظیم عبارات و صفحهبندی و نوع حروف و دقت در غلطگیری آنها پسندیده باشد ناگزیر همه آثارش نمونه است و از جهات متعدد شاخص شده است. از حق نباید گذشت که هنوز متنی به نفاست و صحت و آراستگی کلیله و دمنه مینوی در ایران منتشر نشده است و تردید نباید داشت که روش علمی متخذ و مختار مینوی در تصحیح متون مایه آموزش دیگران نیز قرار خواهد گرفت.
مینوی نیت داشت که مثنوی معنوی مولوی را بر اساس نسخ معتبر قدیم و اصیل که خود در ترکیه دیده و بررسی کرده بود تصحیح کند و به چاپ برساند. او مطالبی هم در این زمینه عنوان کرد چون مانند همیشه در نوشتهاش تعریض گونهای دیده شد همهمهای دیگر برانگیخته شد. حتی وقتی هم که گفت نخستین بیت مثنوی بصورتی که رایج شده است از مولانا نیست و در نسخ قدیم و اصیل بدین وجهی که مردم پسندیدهاند و میخوانند نیامده است، سخنش موجب ملال شد. اما چرا؟ این سخن که مانند آن گفتهاش نبود که گفته بود نسخ شاهنامههای موجود حرامزاده است!…
وقتی هم که درباره غزلهای حافظ اظهار عقیده کرد و مرجحات دیوانهای خطی قبل از سنه هشتصد را برشمرد و نوشت و مکرر گفت که در بسیاری از ابیات مشهور حافظ دگرگونی لفظی وارد شده است باز بدو تاخته شد که چرا میخواهی «شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید» را به «شبی خوش است بدین وصلهاش دراز کنید» تبدیل کنی! عقیده رایج و عام آن است که شعر حافظ آنطوری درست است که مردم در سینه دارند. ولی مینوی به اسلوبی پایبند بود که رأی صائب و اصالت علمی حکم میکند.
یک قسمت از کارهای مینوی مقالاتی است تحقیقی که در احوال ادبا و علما و معرفی کتب نوشته است و تعداد آنها از صد درمیگذرد. او درین سالهای اخیر توفیق حاصل کرد قسمتی از آنها را با نام «نقدحال» در مجلدی ضخیم و در سلسله آثار پراکندهاش (که تحت عنوان «عمر دوباره» به چاپ آنها آغاز شده بود) به چاپ برساند. عناوین این نوشتهها را در فهرست مقالات او که در همین شماره به چاپ رسیده است میتوان دید.
مینوی از مدافعان راستین و دلسوز و مبارز زبان فارسی فصیح یعنی میراث سعدی و حافظ و قایممقام و اقران آنها بود…. به هیچ روی بد زبان فارسی را نمیتوانست دید. تحمل خواندن و دیدن فارسی سره شده، فارسیساختگی، فارسی مندرآوردی، فارسیفرهنگستانی، فارسی فرنگی مآبی، فارسی پاککسروی، فارسی اداری، فارسی بیفعل و…نداشت. ناچار چند بار درینباره مقاله نوشت. او در قبال سیل مهاجم ویرانگران زبان پهلوانیها کرد. گاهی هم یک تنه حمله برد و طرف را بشکست.
در باب املاء و خط فارسی مطالعات طولانی و دقیق داشت و چندین بار درین زمینه مقاله نوشت. یکبار هم با جمعی که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به نوشتن رسالهای در شیوه رسمالخط فارسی پرداختند همکاری کرد. جزین یکی از بارها که بسختی زمزمه تغییر خط عنوان شده بود رسالهای مفصل تحت عنوان «اصلاح یا تغییر خط» توسط مجله یغما منتشر ساخت، رسالهای که دلائل مذکور در آن قوی بود و معنوی، به وجهی که زبان دستدرازان و دست زباندرازان به زبان فارسی بسته شد.
در کتاب «بررسی کلی هنر ایران» (به زبان انگلیسی و از آثار پوپ) مقالهای از مینوی درباره خطوط فارسی در دوران اسلامی هست. این مقاله یکی از بهترین مآخذ درین موضوع است و گویای اطلاع عمیق آن «مرد ملا» درین زمینهها.