- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 161682 - 53/3
- وزن: 0.47kg
وجدان زنو
نویسنده: ایتالو اسووو
مترجم: مرتضی کلانتریان
ناشر: بان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 536
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
دائماً به مرگ میاندیشیدم و تنها یک چیز مرا آزار میداد: ایمان به این که روزی خواهم مرد. بقیه مطالب زندگی آنقدر بیاهمیت و پیش پا افتاده بود که میتوانستم جملگی را با لبخندی به لب پذیرا شوم....
رمان « وجدان زنو یا اعترافات زنو» که از شاهکارهای ادبیات جهان محسوب می شود، رمانی از ایتالو اسووو نویسنده ایتالیایی است. این رمان در سال ۱۹۲۳ منتشر شده است. کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روان پزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوریهای زیگموند فروید است.
وجدان زنو،یک رمان طولانی است که به عنوان اثری مهم از مدرنیسم در سنت جویس و کافکا مورد استقبال قرار گرفت.رمان جذاب و پرتحرک و بی نظیر ایتالیو سووو خوانندگان را در اعماق ذهن های خود گول می زند. ذهن مورد نظر متعلق به "زنو"، یک تاجر ایتالیایی عصبی است که به دستور روانپزشک خود در حال نوشتن اعترافات خود است. در این کتاب، کوشش های قابل ملاحظه زنو برای ترک سیگار ، معاشرت او با "آدا" زیبا و در عین حال بی پاسخ و رابطه او با "خواننده ای مشتاق" را دنبال می کنیم. وجدان زنو با ارتباط به این شرط های نادرست و خردمندانه و دلسوزانه ، یک معجزه ی واقع گرایی - روانشناختی است.
سبک روایی زنو روان و ساده است. هر داستان را سر راست تعریف می کند. اما با جلو رفتن رمان، احساسات زنو همراه با موضوعات کتاب پیچیده می شود. پیچیدگی او را از پا در نمی آورد- اما بیش از پیش اطمینانی از معنا و درستی اعمالش ندارد تا جایی که به روانکاوش فکر می کند و به این نتیجه می رسد که تلاش دکتر برای درمان او اشتباه است و خاطره ها و تصاویری را می خواهد از ذهن زنو پاک کند که او آن ها را بسیار می ستاید. در جایی می گوید «باور دارم او تنها کسی در جهان است که وقتی به او بگویم می خواهم با دو زن روی هم بریزم، از خودش می پرسد: خوب حالا ببینیم چرا این مرد می خواهد با دو زن روی هم بریزد....
من همان طبیبی هستم که بیمار من، در حدیث نفسی که به دنبال خواهد آمد، با لحنی نه چندان محبت آمیز از او حرف زده است. هر کس کمترین اطلاعی از روانکاوی داشته باشد می تواند انگیزه نفرت بیمارم را نسبت به من درک کند. در اینجا من قصد ندارم از روانکاوی حرف بزنم، چون در این کتاب به حد کافی از آن صحبت خواهد شد. مرا از این که بمارم را وادار کردم که شرح حالش را بنویسد باید بخشید؛ روانکاو ها، مسلمآ، از چنین ابتکاری گره بر ابرو خواهند انداخت.
حقیقت این بود که بیمار من پیر بود و من امیدوار بودم که کوششی که او در به یاد اوردن گذشته اش به خرج خواهد داد در معالجه اش موثر خواهد بود. حتی در حال حاضر هم این فکر به نظرم درست می آید؛ از این طریق من نتایج بسیار قابل ملاحظه ای در معالجه بیمارم بدست آوردم؛ این نتایج می توانست باز هم درخشانتر باشد اگر او، در حساسترین لحظه، از معالجه روگردان نمی شد و، به این ترتیب، مرا از ثمره کار دقیق و طولانی ام محروم نمی کرد.
من نوشتههای او را از جهت انتقام جویی منتشر می کنم و امیدوارم که او واقعآ از این کارم خشمگین بشود. ولی علاقه مندم بداند که حاضرم مبلغ زیادی را که از انتشار آن عایدم میشود با او نصف کنم. و برای این کار فقط یک شرط می گذارم...