- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 89721 - 112/2
- وزن: 0.20kg
- UPC: 13.5
هیولا
نویسنده: شهریار وقفی پور
ناشر: رخداد نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 150
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
روایات هیولاکشی یکی از جذابترین و مشترکترین روایات در اساطیر تمدنهای مختلف است، چرا که مشخصاً با روایات «قهرمانی» پیوند خوردهاند. در این میان، آن روایاتی مهمتر مینمایند که با حماسهی کشتن هیولای دورگه سروکار دارند، با کشتن هیولایی که ترکیبی از انسان و حیوان (یک یا چند جانور) است یا جانوری مهیب و بدشکل که زمانی انسان بوده است.
بر اساس روایاتی مشهور از این ماجرا میتوان چنین الگویی را پیش کشید:قهرمان اسطوره که مردی جوان است، با موفقیت مشکلاتی را از سر راه خویش برمیدارد تا در نهایت هیولا را بکشد. این مشکلات بازنمودی از کشمکشهای اودیپیاند و از آنجا که در فانتزیهای فرد، مادر هم ابژهی عشقیِ فرد است و هم سوژهی انحصاری عشق نسبت به فرد؛ به عبارتی مادر به اجبار تحت تسلط پدر است و از همین رو در راه کشتن هیولا به قهرمان کمک میکند. قهرمان پس از کشتن هیولا به زن اسیر هیولا میرسد؛ لیکن کشتن هیولا تنها پیشدرآمدی برای کشتن هیولای اصلی است که هیئت مبدل دارد؛ بنابراین قهرمان در قدم بعدی پدر خودش را نیز به قتل میرساند.
اسطورهی عام قتل هیولا در اینجا به پایان میرسد اما بنا به پیچیدگیهای تمدن اسطورهساز، این روایت ممکن است ادامه پیدا کند. در تمدنهایی که روند متمدن شدن پیشرفتهتر است، آگاهی به محال بودنِ قتل پدر یا آگاهی به گناه این عمل قویتر است و در ناخودآگاه حضور پررنگتری دارد؛ از همین رو، زندگی قهرمان پس از قتل پدر زندگانییی قرین سعادت و خوشبختی نیست، چنان که در اسطورهی اودیپ، قتل پدر به فاجعهای بزرگ منجر میشود. از طرف دیگر، هیولای دورگه بازنماییِ پدر اختهکننده است، از همین رو هیولای ذکرشده در اسطوره خویشاوند یا واجد خصیصهای مشترک با قهرمان است.
شماری از این اساطیر اسطورهی اودیپ شهریار، مینوتور و تزه، قتل اژدهای فنریر به دست زیگرید (نسخهی اصلی مورد استفادهی واگنر برای اپرای زیگفرید) و … هستند. در الگوی رواییِ فوق، تلویحاتِ روانکاوانه چنان مشهود است که اشاره به آنها زاید مینماید، علیالخصوص آن که یکی از آنها (اسطورهی اودیپ) مرجع فروید برای تبیین «عقدهی اودیپ» است؛ از همین رو، میتوان گفت اسطورهی قتل هیولا در واقع اسطورهای ناظر به پدرکشی است که با توجه به تقریر فروید از پدرکشی در کتاب توتم و تابو، میتوان این اسطوره را اسطورهی شکلگیریِ قانون و (به تبعیت از لاکان) شکلگیری نظام نمادین و سوژه دانست.
در کنار قرائت فروید از اسطورهی اودیپ، باید به قرائتِ لویاستروس نیز اشاره کرد: لویاستروس یکی از کارکردهای اصلی «اسطوره» را نه حل، که فیصله دادنِ، تعارضی حلناشدنی از طریق جانشین کردنش با تعارضی دیگر است که این زنجیرهی منطقاً بیپایان با مداخلهی قانون (و دقیقتر: قانون منع زنای با محارم) پایان میگیرد. به زعم لویاستروس، اودیپ به معنای «آماسیدهپا» است و به این حکایت اشاره دارد که انسانهای برآمده از خاک در راه رفتن مشکل دارند. این تعارضی بنیادین است چرا که انسان نه از خاک که از انسان زاده میشود. این تعارض بنیادین همان تعارض فرهنگ و طبیعت است که برای فیصله دادن به آن، اودیپ باید ابوالهول را که جانوری زمینی و نشانهی تعلق او به خاک است، به قتل برساند؛ لیکن این عمل پیشدرآمدی است بر پیش کشیدن تعارض بعدی: اودیپ باید پدر خودش شود؛ از همین رو، او را میکشد و با مادرش ازدواج میکند که عملی متناقض برای بازگرداندن ریشهی انسان از طبیعت به فرهنگ است؛ لیکن در اینجا قانون منع زنای با محارم وضع میشود و اودیپ مکافات میبیند، لیکن مدار اجتماعی با مبادلهی زنها تحقق مییابد....