- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 132347 - 58/1
- وزن: 2.00kg
- UPC: 185 = 210
هویدا ؛ سیاستمدار پیپ ، عصا و گل ارکیده
نویسنده: خسرو معتضد
ناشر: زرین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1110
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
مصور
من فقط هماهنگ کننده بودم. من وقتی دانستم که در محکمه انقلابی اسلامی محاکمه میشوم خوشحال شدم و دانستم که در این محکمه عدالت هست. بنابراین سعی کردهام با شهامت و صداقت سخنم را بگویم. به همین جهت هم با جسارت میگویم که اینگونه که شما صحبت میکنید انگار، من پادشاه بودهام و پادشاه نخستوزیر. پادشاه طبق قانون اساسی، رئیس قوه مجریه بود و ما همه، حتی شاید شما هم، از او اطاعت میکردیم."
اینها آخرین گفتههای امیر عباس هویدا، نخست وزیر ۱۳ ساله و بیرقیبی بود که پس از ترور حسنعلی منصور دوست دیرینش، به جای او نخست وزیر شد و در دوره درخشش اقتصادی ایران در دوره پهلوی، در این سمت بود.
گرچه ایران را حکومتی یک نفره میدانست که در اختیار شاه است، اما در طول سالهای صدارت به امید بازتر شدن فضای سیاسی همراه با رسیدن رفاه اجتماعی ناشی از بالا رفتن قیمت نفت، در مقام نخست وزیری عملا "رئیس دفتری اعلیحضرت" میکرد و از برنامهها و فکرهای لیبرال مسلکاش تا رسیدن روزگاری که هرگز نیامد، چشمپوشی میکرد.
سیاستمداری که عصا، پیپ و گل ارکیدهای هم رنگ کراوات را مشخصه ظاهریاش ساخته بود، در آخرین روز عمر در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ در زندان قصر تهران، نشانی از تجمل روزگار سپری شده را با خود نداشت. حذف نابهنگام و غافلگیرانه او، ابهامات حل نشده یکی از طولانیترین صدارتها در تاریخ ایران را به معماهایی تبدیل کرده است....
یکی از ادعاهای فرقه بهائیت این است که میگوید بهائیت دخالتی در امور سیاسی ندارد، در جلسات و محافل و اجتماعات بهائیان هیچ صحبتی از سیاست نمیشود و بطور کلی اعضای این تشکیلات از دخالت در امور سیاسی ممنوع اند و در منطقه ای که سکونت دارند باید از حکومت آن پیروی و اطاعت کنند.
اما واقعیت غیر از این است و از آن روزی که علی-محمد باب اعدام شد و ناصرالدین شاه قاجار هدف سوء قصد قرار گرفت. بهائیان، به سیاست گرایش پیدا کرده و تا به امروز بهائیان ایران هم در امور سیاسی دخالت کردند و هم در جریانهای سیاسی بین المللی راه پیدا کردند. بهائیان در ایران از ابتدای قرن حاضر مشاغل مهم دولتی و حتی مقامات عالیرتبه را در دست خود گرفتند و در تمام امور مملکتی دخالت و نفوذ داشتند.
اولین تاثیر محسوس حضور بهائیان در مشاغل بالای کشور، افزایش روند استخدام بهائیان در وزارتخانه ها و سازمان های دولتی بود که در اواخر نخست وزیری هویدا در تعرفه های خدمتی علناً، وابستگی خود را به فرقه بهائی اعلام و ابراز می داشتند. همچنین در ارتش ارفاق هایی نسبت به افسران و دانشجویان و سربازان وظیفه بهایی می شد و در اولین ماههای بهار و تابستان 1344 دستور داده شده کلیه افسران و دانشجویان و سربازان بهایی برای شرکت در جشنهای مذهبی خود 48 ساعت به مرخصی بروند...
من فقط هماهنگ کننده بودم. من وقتی دانستم که در محکمه انقلابی اسلامی محاکمه میشوم خوشحال شدم و دانستم که در این محکمه عدالت هست. بنابراین سعی کردهام با شهامت و صداقت سخنم را بگویم. به همین جهت هم با جسارت میگویم که اینگونه که شما صحبت میکنید انگار، من پادشاه بودهام و پادشاه نخستوزیر. پادشاه طبق قانون اساسی، رئیس قوه مجریه بود و ما همه، حتی شاید شما هم، از او اطاعت میکردیم.
شاه سال بعد با همین استدلال کوشید با دستگیری شماری از مقامهای دولتی، از عملکرد آنها فاصله بگیرد و از این طریق تداوم سلطنت را تضمین کند. عباس میلانی میگوید که در میان بازداشت شدگان، هویدا، شاهکلید بود. عصر روز هفدهم آبان ماه شاه به وسیله تلفن هویدا را از تصمیم خود مطلع کرد و گفت: "برای حفظ سلامت شما، دستور دادیم چند روزی شما را به محل امنی ببرند."
ساعاتی بعد در زمانی که فرستادگان شاه برای جلب نخست وزیر پیشین حاضر شده بودند، در حضور برخی از مقامهای سیاسی وقت، هویدا اجازه پیدا کرد با اتومبیل پیکان آبی رنگ معروفاش، خانه مادری در خیابان دروس را ترک کند. هوشنگ نهاوندی میگوید هویدا در اقامتگاه سازمان امنیت در خیابان فرشته با کیفیت خاصی در بازداشت بود که میتوانست رفت و آمد کند و حتی سفرای خارجی به دیدارش بروند.
عباس میلانی در کتاب تازهاش "شاه" اسنادی به میان آورده که نشان میدهد هویدا پس از نخستین جرقههای مخالفت جدی با حکومت شاه، در صدد وارد کردن جبهه ملی به کارزار سیاست و جلب نظر شاه به این منظور بوده و این خود میتوانسته برخی از چهرههای بانفوذ سیاسی را که با این طرح مخالفت بودند، به تحریک علیه هویدا وادارد. هویدا دوستانی در میان اعضای جبهه ملی داشت و در دورهای تلاش میکرد که نوعی حسن رابطه میان شاه و جبهه ملی به وجود آورد.
هوشنگ نهاوندی میگوید: "در آن زمان برخی از ما تلاشهایی برای نزدیک کردن جبهه ملی و شاه انجام دادیم از جمله اینکه روابط شاه با کریم سنجانی گرمتر شده بود." این دوره با نخست وزیری جمشید آموزگار مقارن بود و بازداشت هویدا عملا فرصت ادامه این طرح را از او گرفت.