- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 187337 - 86/4
- وزن: 1.00kg
همه هستی ام نثار ایران
نویسنده: پرویز ورجاوند
ناشر: چاپخش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 590
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : صفحات نو ؛ جلد کتاب برعکس صحافی شده و زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
مصور
یادنامه استاد دکتر غلامحسین صدیقی
غلامحسین صدیقی در ۱۲ آذر ۱۲۸۴ در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد. پدر او حسین صدیقی نوری ملقب به اعتضاد از اهالی روستاي ياسل نور مازندران بود. غلامحسین تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات متوسطه را در مدرسه اقدسیه گذراند و نیز در مدرسه آلیانس به فراگرفتن زبان فرانسوی پرداخت. سپس به دبیرستان دارالفنون رفت و سالهای آخر متوسطه را در آن مدرسه تحصیل کرد. در شهریور ۱۳۰۸ همراه با دومین گروه دانشجویان اعزامی از سوی وزارت معارف به فرانسه رفت و در دانشسرای مقدماتی شهر آنگولم به تحصیل پرداخت و در تیرماه ۱۳۱۱ موفق به اخذ باکالورا گردید.
غلامحسین صدیقی در بهار ۱۳۱۴ از دانشسرای عالی سن کلو در حومه پاریس فارغالتحصیل شد و در رشته فلسفه به اخذ دانشنامه عالی در رشتههای روانشناسی، روانشناسی کودک، آموزش و پرورش، اخلاق، جامعهشناسی، و تاریخ ادیان نایل گردید. صدیقی در اسفند ۱۳۱۶ درجه دکتری را از دانشگاه پاریس دریافت کرد. رساله او زیر عنوان «جنبشهای دینی در قرون دوم و سوم هجری» با درجه ممتاز پذیرفته شد.
وی در فروردین ۱۳۱۷ به ایران بازگشت و بلافاصله به سمت دانشیار در دانشگاه تهران مشغول کار شد.غلامحسین صدیقی در کابینه اول محمد مصدق، وزیر پست، تلگراف و تلفن بود و در کابینه دوم، وزیر کشور و نایب نخستوزیر محمد مصدق بود. او برگزارکننده اولین رفراندم در تاریخ ایران در دولت ملی مصدق بود که در ان انحلال یا ابقای دولت به رأی گذاشته شده بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از دکتر مصدق تجلیل کرد.
وی در جلسهٔ روز سهشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و دادستان نظامی پاسخ داد و به تفصیل دربارهٔ پایین کشیدن مجسمههای شاه و پدرش، میتینگ روز ۲۵ امرداد در میدان بهارستان، تشکیل شورای سلطنت و رویدادهای روز ۲۸ امرداد با صراحت خاصی که از ویژگیهای او بود پاسخ داد، به طوری که سرتیپ آزموده را مبهوت و عاجز ساخت. درجلسهٔ بعدی دادگاه، دکتر صدیقی که در زندگی نه از کسی بیم و نه به کسی امید داشت و به مقام و مسند طمع نمیورزید، اظهار کرد: «معمولاً میگویند خدا، شاه، میهن. اما من اگر گناه است و باید اعدام شوم عرض میکنم: خدا، میهن، شاه.»
وی در سالهای ۱۳۳۹–۱۳۴۲ از رهبران طراز اول جبهه ملی دوم بود. در روزهاي انقلاب شاه به او پيشنهاد نخستوزيري داد. دکتر صديقي در صورتي حاضر به پذيرش مسووليت نخستوزيري شد که سه شرط از طرف شاه مورد تاييد قرار بگيرد، اول تاييد نخست وزيري توسط مجلس، دوم حذف متمم هاي قانون اساسي که توسط شاه گذاشته شده بود و سوم «شاه از ايران خارج نشود». با توجه به اشاره امريکاييها، شاه نهايتا شاهپور بختيار را براي نخست وزيري انتخاب مي نمايد.
بلافاصله پس از این پیشنهاد جبهه ملی ایران اعلام کرد:
چون بعضی خبرگزاریها گزارش دادهاند که آقای دکتر غلامحسین صدیقی مأمور تشکیل دولت خواهد شد و از ایشان به عنوان یکی از رهبران جبهه ملی ایران یاد کردهاند، لازم دیده شد به آگاهی عمومی برساند که آقای دکتر غلامحسین صدیقی از نیمه سال ۱۳۴۲ با هیچیک از سازمانهای جبهه ملی ایران کوچکترین همکاری نداشته و اکنون هم در هیچیک از ارگانهای این جبهه سمتی ندارد. به جاست یادآور شویم همچنان که بارها اعلام گردیده جبهه ملی ایران، با وجود بقای نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد.