- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 135938 - 112/4
- وزن: 0.40kg
همدم خاطره ها
نویسنده: منیر مهریزی مقدم
ناشر: علی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 560
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
یک بند سیگار کشیدن هاش، شب ها دیر اومدن هاش، ریخت و پاش هاش، دختر بازی ها و بی قید بودن به وضع خانواده و تازه ضعیف شدن هیکلش و گاهی حالت غیرطبیعی و حرکاتش که داد می زد یه کوفت و زهرماری هم مصرف می کنه، امان فکریم رو بریده بود....
من لااقل تا فردا صبح باید به این پاها استراحت بدم.الان داشتم فکر می کردم چطور تا اتاقم برسم.شما می گویید پاشم جمع و جور کنم!! - خوب حقته مادر.چقدر گفتمت این کفش ها به دردت نمی خوره گفتی الا بلا که همینا.من تعجبم تو چطوری از سر شب با همین کفشها اینقدر رقصیدی حالا به کار کردن که رسید نمی تونی!! از خرید کفش ها یادم آمد.
مامان اصلا به این کفش ها راضی نبود ولی کلی قهر و ناز کردم تا بالاخره رضایتش را گرفتم قصدم این بود که قدم را از آن چه هست بلند تر نشان بدهم و بزرگتر به نظر برسم. عمو مصطفی که به صحبت های ما گوش می داد خندید و به مامان گفت: - اذیتش نکن زن داداش خسته شده.شما هم امشب کاری نکنید خیلی خسته اید. به روی عمو مصطفی خندیدم.مامان کوتاه نمی آمد