- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 186205 - 115/2
- وزن: 3.80kg
هفتاد سخن
نویسنده: پرویز ناتل خانلری
ناشر: توس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1685
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1370 _ 1369 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ رنگ گالینگور ها متفاوت است
مروری بر کتاب
ملتی که زنده است به گذشتۀ خودنیز وابستگی دارد زیرا که زندگی ، امری ناگهانی نیست . اگر زنده باشیم تاریخ ما زنده است ، افتخارات گذشتۀ ما باقیست ، آداب و رسوم و رنگ خاص ملی ما برجاست .این ها همه لازمۀ زندگی و دوام و بقای ما می باشد و اما زندگی توجه به گذسته نیست بلکه حرکت به سوی آینده است .کسانی که نیروی زندگی را از دست داده اند از تازه و نو بیمی دارند . زیرا که «نو» ناشناس است و طبع آدمی ازناشناس هراس دارد . با مجهول روبرو شدن و درآویختن ، دلیری می خواهد و دلیری نشانۀ زندگی است . از آیندۀ ناشناس رو بر تافتن و به گذشتۀ آشنا پناه بردن آسان و اطمینان بخش است ؛ اما نتیجۀ آن بر جای ماندن و از رهروان دورافتادن است.
امروزدر هر گوشۀ آسیا و بلکه جهان نشانی و یادگاری از فرهنگ ایرانی می توان یافت .این نفوذ معنوی به زور سرنیزه انجام نگرفته است . در روزگاری که از هند و سِند و چین تا قسطنطنیه باج گزار فرهنگ ایران بودند اغلب وضع سیاسی و اقتصادی این کشور چندان خوب نبود : یا ملوک طوایف هر یک بر قسمتی از ایران فرمان می راندند و یا کشورگشایان بیگانه بر تمامی آن استیلا داشتند . تشکیلاتی برای ترویج و تبلیغ فرهنگ ملی نبود و وسایلی هم برای این کار وجود نداشت .
همان یک چیز بود : نیروی معنوی ملت و برتری فرهنگ ایران . در آن روزگار ادبیات رکن اصلی فرهنگ بود و شعر مهمترین قسمت ادبیات به شمار می رفت . پس شعر اساس فرهنگ بود و ایران عالی ترین نمونه آن را داشت .امروزهیچ یک از احوال ، برآن قرار نمانده است . علم پیشرفت بسیار کرده و در فرهنگ جهان مقامی بزرگ یافته است . ادبیات به حسب تغییر وضع اجتماع ، انواع دیگر یافته که اگر نگوییم کامل تر از شعر است بی شک باید گفت که وسیع تر و رایج تر و نافذتر است .پس آن چه موجب بسط و نفوذ فرهنگ ایران بود ، آنچه در عین ناتوانی ما را تواناترین ملت مشرق می ساخت ، و آنچه دوام و بقای ما را در معرکۀ حوادث و مصائب ضمانت می کرد امروز دیگر قدرت خود را از دست داده است .
شاید ادراک این حقیقت تلخ و دردناک باشد . اما حقیقت است و باید دریافت و چاره کرد و این بهتر از آن است که لجاج بورزیم و آشکاری را ندیده بگیریم . اگر می بینیم که روزی بیگانگان به زبان فارسی مباهات می کردند و امروز ایرانیان از آندوری می جویند علت آن را جز این نباید دانست که فرهنگ ملی ما از زمان واپس مانده و آن نیروی عظیم و جاذب را از دست داده است . چه باید کرد ؟ باید بکوشیم که فرهنگی نو و زنده ، متناسب با احتیاجات زمان ، و لایق برابری با فرهنگ ملت های دیگر ایجاد کنیم .این کار عظیم و دشوار است . اما آن که می خواهد زنده بماند باید با دشواری ها در آویزد . دشواری برای زندگان مایۀ نومیدی نیست . نومید مردگانند : مردۀ بی جان و مردۀ روان