- موجودی: موجود
- مدل: 203146 - 79/2
- وزن: 0.90kg
هشت الهفت
نویسنده: محمد ابراهیم باستانی پاریزی
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 726
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1400 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
مصور
هفت سال پیش در روزنامه اطلاعات خبری بود تحت عنوان "عدد 7"، این خبر از بن پایتخت آلمان غربی توسط یونایتدپرس مخابره شده بود به این مضمون" به مناسبت 7مین روز 7مین سال 1977، دفاتر ثبت ازدواج آلمان و اتریش، خود را بسیج کرده اند تا جوابگوی تقاضاهای بی سابقه مردم باشند".
دکتر محمدابراهيم باستانی پاريزی، زاده پاريز و يک خانواده اديب و انديشمند بود. پاريز و کرمان که به او ايده ميداد و دلش را گرم مي کرد. از اين رو بخشي از آثار پاريزي به کرمان تعلق دارد؛ قسمتي از ايران که او تا آخر عمرش به آن عشق مي ورزيد. گرچه بعدها به تهران آمد و از دانشگاه تهران، دکتراي تاريخ گرفت و بعدتر در جهان گشت و دنيا را ديد، ولي باز از علاقه اش به کرمان کم نشد.
بخش ديگري از آثار پاريزي به مجموعه هفتي (سبعه ثمانيه) معروف است. در باقي آثار پاريزي، هم شعر مي توان پيدا کرد هم پژوهش هاي تاريخي و هم نثر بلند و مقاله. آنچه پاريزي را از ديگر نويسندگان بزرگ متمايز مي کند پرداختن به موضوعاتي است که به خاطر کمتر کسي خطور مي کند. چشمان پاريزي در هر چيزي دنبال سوژه مي گشت براي کشف و پژوهش. چشماني که در ۵ فروردين ماه ١٣٩٣ بسته شد.
پس از عمری که دل در عشق او افسانه میخواند
هنوزم آن بُت دیرآشنا بیگانه میخواند
به خون دل نوشتم شرح حال خویشتن اما
نمیدانم که او این نامه خواند یا نمیخواند
به خُردی مَنگَر اَندر بانگِ مرغِ شب که من دانم
چهها در نیمهشب این مرغک دیوانه میخواند
زِ کارِ دیده حیرانم که با این تنگدستیها
همی مهمان تازه اَندَرین ویرانه میخواند
نه هر خامی زِ پایانِ شب عاشق خبر دارد
که فصل آخر این قصه را پروانه میخواند