دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

هزارپای سیاه و قصه های صحرا

هزارپای سیاه و قصه های صحرا

نویسنده: نادر ابراهیمی
ناشر: ایران کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 151
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1355 - دوره چاپ: 2

کمیاب - کیفیت : در حد نو ؛ مهر و برگه کتابخانه دارد

 

مروری بر کتاب 

...همه ‏اش سه قصه ترکمنی داشتم و چند طرح قصه از صحرا، که فکر می‏کردم سرانجام از آنها قصه‏ هایی خواهم ‏ساخت و مجموعشان را کتابی خواهم کرد ؛ و این فکر سالهای سال با من بود ؛ اما نشد که نشد.

دیگر هیچ وقت درآن فضا جای نگرفتم و آن حال پیش نیامد ؛ و صحرا برایم خواب شیرینی بود و رویایی - که روزی به صحرا بازخواهم گشت و آنجا زندگی خواهم کرد و در همان جا طرح هایم قصه خواهد شد و هم قصه هایی تازه سوغات ‏خواهم آورد ؛ اما این نیز به گروه بی شمار رویاها پیوست و اینک، فقط یک رویاست .

شاید، شاید که باری صحرا چون زیارت گاهی ،مرا طلب کند و من باز همان زائر جوان باشم و بتوانم جوانی را درقلب داغ و زنده ی صحرا بیابم و باز نشستم، و گرنه همین بس که چیزی را که نمی‏ بایست ساخت ،نساختم . و چنین شد که همان سه قصه را - در کنار قصه‏ های دیگر - در این مجموعه گرد آوردم و گذشتم...

...من عاشق تقی بودم. اسمش را می‌گذارم عشق؛ اگر عشق، دوست داشتن نباشد، جذب شدن و کشیده شدن باشد؛ چون نمی‌توانستم نگاهش نکنم. تا وقتی که دست و پایش را می‌گرفتند و می‌بستند و می‌بردند توی زیرزمین من همانطور با نگاهم می‌پاییدمش. اسمش را گذاشته بودم عشق، چون برای دیدنش مدرسه نمی‌رفتم.

هیچ کجا نمی‌رفتم. کیفم را بر می‌داشتم و آهسته از پله‌ها می‌رفتم بالا و سینه‌خیز خودم را می‌کشیدم تا کنار پشت‌بام و تقی را می‌دیدم که دارد به خودش می‌پیچد و فریاد می‌کشد: 

هزارپا... هزارپا... هزارپا...


فهرست

باد، باد مهرگان‏
هزار پای سیاه
آب وخون
کجا قرار ملاقات داشتیم؟
رابطه‏ ی نویسنده با عصمت سالکی
تپه ۸۸۱
آیا اتفاقی خواهد افتاد؟
خبر بد
قصه ‏های صحرا
صدا که می ‏پیچد
مردی که آفتاب می‏ب خشید
باد، باد آورده‏ ها را نمی‏ برد

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات