- موجودی: موجود
- مدل: 194780 - 1/5
- وزن: 0.30kg
هرمنوتیک و شناخت روابط جهانی
نویسنده: حسین سلیمی
ناشر: رخ داد نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 136
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
هرمنوتیک دانشی است که به «فرایند فهم یک اثر» میپردازد و چگونگی دریافت معنا از پدیدههای گوناگون هستی اعم از گفتار، رفتار، متون نوشتاری و آثار هنری را بررسی میکند. دانش هرمنوتیک با نقد روششناسی، میکوشد تا راهی برای «فهم بهتر» پدیدهها ارائه کند؛ اگرچه گروهی از نظریهپردازان هرمنوتیک، با ایجاد و تبیین «روش» در مسیر فهم مخالفند و «فهمیدن» را یک واقعه میدانند که قابل اندازهگیری و روشمندسازی نیست.
به زبان سادهتر، تأویلشناسی به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا روش و راهکاری وجود دارد تا خوانندگان یک متن و یا بینندگان یک اثر هنری، با بهکارگیری آن روش، به دریافت معنای ثابت و مشخصی از آن اثر یا متن دست یابند؛ یا این که درک و فهم هر مخاطبی مختص اوست و با دیگری تفاوت دارد.
در قرن نوزدهم میلادی، پس از تولد اندیشة روشنگری و ظهور علم مدرن به عنوان تنها راه شناخت انسان، جریانی آغاز شد که نه تنها «اعضا» علم تجربی مدرن، بلکه گاهی حتی «اعتبار» آن را برای بررسی پدیده های انسانی به چالش میکشید. این دانش، علم هرمنوتیک، به معنای نوع خاصی از درک، فهم و تفسیر بود. هرمنوتیک به عنوان علم هستی شناختی، دو هدف عمده را دنبال می کرد: یکی بررسی هستی شناختی پدیدة وجود انسانی که در قالب پدیدارشناسی فهم ارائه می شود؛ و دیگری طرح نکات و تاملات تازه ای دربارة معارف انسانی.
این علم زمانی که پا به عرصه دانش سیاسی و روبط بین الملل گذاشت، از اهمیت بیشتری برخوردار شد. بر اساس این علم موقعیت سیاسی انسان تغییرپذیر است و فهم متفاوت از مقولة جهانی میتواند سرنوشت آن را بر اساس هنجارهای انسانی دستخوش دگرگونی کند. آنچه میتوان انجام داد این است که مسالة «معنا» را به روابط بین الملل آورد و احتمالا آن را به بخشی از برنامة تدوین شدنی به برنامة علمی تربیتی تبدیل کرد. در کتاب حاضر، ضمن بیان مفهوم دانش هرمنوتیک، به بررسی دیدگاه هایی که از این دانش در عرصة روابط بین الملل متاثر شده اند، پرداخته شده است.
کتاب «هرمنوتیک و شناخت روابط جهانی» شامل دو بخش است. در بخش اول این کتاب با مبانی اصلی دانش هرمنوتیک و چند دیدگاه تعیینکننده درباره آن آشنا خواهیم شد. در بخش دوم نیز نویسنده به بررسی دیدگاههایی که از این دانش در عرصه شناخت روابط بینالملل متأثر شدهاند پرداخته تا از این طریق دریابد که چگونه از دانش هرمنوتیک برای بازشناسی روابط جهانی استفاده شده است.
به اعتقاد نویسنده در این کتاب، روابط بینالملل قبل از تأملاتشناختی، دانش عملی محض که تنها مقوله سیاست خارجی و نحوه سازماندهی به آن را مدنظر دارد، محسوب میکردید اما در این بررسی قصد دارد نشان دهد که هرمنوتیک چگونه به ارتقاء این دانش کمک کرده و به آن عمق بخشیده است. در مورد گرایش به هرمنوتیک در بین غلههای نوین تفکر در روابط بینالملل باید گفت که در سال 1992 «اندرولینک لیتر» بیان داشت که دورانی جدید و مرحلهای تازه (New Stage) در نظریه روابط بینالملل آغاز شده است. به نظر وی با پایان یافتن جنگ سرد و آغاز دوران جهانی شدن مباحث، نیازها و فرصتهای نوینی برای این رشته فراهم گردیده که این خود سبب شده است نظریههای روابط بینالملل از جدال بین ایدئالیسم و رئالیسم فراتر رفته و مباحث و شیوههای نوینی از تفکر مطرح شود.
این امر پس از حوادث یازدهم سپتامبر تشدید گردید. به گونهای که «لاوسن» از دستور کار جدید برای روابط بینالملل سخن گفت. در چنین شرایطی از یک سو سازمانهای جدیدی برای اداره امور جهانی پدید آمد، مثل دادگاه جنایتهای جنگی، سازمان تجارت جهانی، پروتکل جهانی زیست محیطی و ضوابط جهانی اداره کشورها، و از سوی دیگر تمایل به کاربرد زور به خصوص از سوی ایالات متحده افزایش یافت به طوری که بسیاری از برنامهها و ساختارهای جهانی به هم ریخت.
بیگمان پرسش از «شناخت» مهمترین و اساسیترین پرسش بشر در طول تاریخ بوده است. پرسشی که پاسخهای متفاوت به آن، سرنوشتهای گوناگونی را برای جوامع انسان به بار آورده است. قضاوت انسان در دورههای مختلف تاریخی به این پاسخ سرنوشتساز بستگی داشته، به این که من چه چیز را چگونه میتوانم بشناسم و این شناخت چه ابعادی از حقیقت و واقعیت را برای من روشن خواهد کرد.
این که چگونه با تکیه بر این شناخت میتوانم محیط مادی و اجتماعی پیرامون خود را دگرگون سازم. اینها سؤالاتی اساسی است که از نقطه آغاز تفکر بشر، اصلیترین دغدغه فکری او بوده و غلههای مختلف اندیشه بشری بر این اساس یافتههای متفاوت او در این زمینه شکل گرفته است.
معمولاً مکاتب شناختشناسانه مبدع برنامههای خاصی برای پژوهش و روشن ساختن مجهولات هستند. این برنامهها، شکل و قالب روشهای تحقیق و یا شیوههای شناخت به خود گرفته و دانشهای مختلف مخلوق این روشها و شیوهها هستند. به دنبال جهانی شدن روشهای علوم تجربی دانشهایی پدید آمدند که بنیاد تمدن مدرن را پدید آورده، زندگی اجتماعی متفاوتی بر ساختند. این دانشها اساس پدیدههای اجتماعی و انسانی را چندان متفاوت با موجودات طبیعی و اشیاء نمیدانستند و حتی پس از یک قرن انتقاد به این دیدگاه هنوز بر آن پافشاری میکنند، چون از نظر آنان این پایه و اساس دانشهای اجتماعی مدرن است. امیل دورکیم در «قواعد روش جامعهشناسی» به صراحت مینویسد:
این حکم که باید به وقایع اجتماعی چون اشیاء نگریست، یعنی حکمی که اساس روش ما است، از جمله احکامی است که بیش از همه موجب گفت و شنود شده است. بعضی این فکر را برخلاف عقل سلیم دانسته و برآشفتهاند که، واقعیات دنیای خارج و واقعیات عالم اجتماعی را با هم برابر شمردهایم.
اما واقع این است که در معنی و حدود این اتحاد به نحو عجیبی به خطا رفتهاند. موضوع این اتحاد این نیست که صور عالیه هستی را به صور دانیه آن تنزل دهیم. به عکس منظور ما این است که به صور عالیه هستی همان درجه از واقعیت داده شود که هر کس آن را در مورد صور دانیه تصدیق میکند. به عبارت دیگر ما نمیگوییم که وقایع اجتماعی اشیاء مادی است، ما میگوییم که این وقایع «مانند» اشیاء مادی است منتهی شیئی بدن آنها به نحو دیگر است...
فهرست
- هرمنوتیک چیست و چه تاثیری بر شناخت روابط جهانی دارد؟
- آیا هرمنوتیک به عنوان یک نظام روش شناختی یا حتی شناخت شناسی توانسته جایگزین روش های علمی - تجربی شود؟
- به عبارتی آیا هر منوتیک می تواند برنامه ی تحقیقی نوینی با عنوان روش پژوهش را جایگزین روش های استاندارد علوم تجربی نماید؟