دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

هدف ادبیات

هدف ادبیات 

نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: م. ه. شفیعیها
ناشر: بابک
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 34
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1354 - دوره چاپ : 3

کمیاب - کیفیت : درحد نو


مروری بر کتاب 

هدف ادبیات، اثر ماکسیم گورکی، متنی است با ادبیت تمام در قالبی داستانی امّا سراسر نظریه و نقد؛ که با همنشینیِ تصویرهای تمثیلیِ زیبا در کنار معانی دقیق، می خواهد نگاهی پرسشگرانه دربارهء هدف ادبیات و رابطه ی نویسنده و خواننده را به مخاطب عرضه کند.

الکسی ماکسیموویچ پشکوف که بعدها با نام ماکسیم گورکی شهرتی دنیاگیر کسب کرد، در سال 1868 در نیژنی نوو گرود که بعدها گورکی نامیده شد متولد شد از زمان کودکی فقر چهره ی منحوس خود را به او نمایاند و...ماکسیم گورکی، چهره ی سرشناس ادبیات روسیه و جهان، در این اثر تخیّلی و داستان وار ابتدا با گفتمانی بینِ نویسنده ای نسبتاً مغرور با شخصی ناشناس به نمایندگی از خوانندگان آثارش آغاز می کند و مباحث این گفتگو را پیرامون ماهیت ادبیات و ابعادِ اجتماعی یک متن ادبی، به صورتِ نقد و نظری بسیار موشکافانه به پیش می برد.

... شب بود، که از محفل دوستان، جایی که آخرین داستان به چاپ رسیده خود را خوانده بودم، بیرون آمده وارد خیابان شدم. براثر تعریف زیادی که از آن کرده بودند، هیجان مطبوعی در من ایجاد شده بود. با تانی در خیابان خلوت گام برمی داشتم و برای نخستین بار در عمرم تا این حد از نشاط زندگی سرمست شده بودم....

‎هدفِ «ادبيات» اين است كه به انسان كمک كند تا خود را بشناسد و ايمان به خودش را تقويت كند، ميل به حقيقت و مبارزه با پستى ها را در وجودِ مردم توسعه دهد، بتواند صفات نيک را در آنها بيابد، در روح آنها عفت، غرور و شهامت را بيدار كرده، با آنها كارى كند تا مردمى نجيب، بهروز و قوى شده، بتوانند حياتِ خود را با روحِ مقدسِ زيبايى ملهم سازند... معمولاً مردم تصور میکنند که وظیفۀ «ادبیات» بطور كلى عبارت است از: تجليل شخصيتِ انسان و تلطیفِ عواطفِ او .

‎من گرداگردِ خود مردمِ عاقل، خيلى میبينم.. امّا در ميانِ آنها آدمِ شريف خيلى كم است... آنهايى هم كه هستند روحشان بيمار و رنجور است... معلوم نيست چرا هميشه میبینم که انسان هر اندازه پاکتر و روحاً شریفتر است، به همان اندازه نيروى او كمتر و بيمارتر و زندگانىِ او دشوارتر است!، در نتيجه جز تنهايى و غم سهمِ ديگرى ندارد... ولى همانقدر كه غمِ زندگانىِ بهتر در او زياد است، به همان اندازه قدرتِ ايجادِ آن در او كم است... آيا درماندگى و زندگىِ رقت بارِ او براى اين نيست كه با گفته هايى كه مشوقِ روح او است، به موقع به او كمک نشده است؟... مردم از ته دل خنديدن را كاملاً فراموش كرده اند، با بغض میخندند، با فرومايگى میخندند... اغلب از لابه لایِ اشکها خنده میکنند، و هرگز در ميانِ اين خنده ها صداىِ خنده ای که از ته دل و حسابی باشد، خنده ای که سینۀ بزرگسالان را بلرزاند نمیشنوی!... خنده کردن مایۀ سلامتیِ روح است...

‎مقام «انسان» خيلى والاتر از اين حرف هاست... مفهومِ واقعىِ زندگى در زيبايى و نيروىِ تلاش به سوىِ هدف است و هستى در هر لحظه بايد هدفى بَس عالى داشته باشد.‎ما به گذشته لعنت میفرستیم، زيرا حسادتِ ما را نسبت به خود بی اندازه تحريک میکند، زيرا امروزه چنين مردمى كه پس از مرگِ خود اثرِ پُرارزشى بجاى بگذارند، اصلاً وجود ندارد.‎انسان به خواب میرود... و هیچکس هم او را بیدار نمیکند، به خواب میرود و به «حیوان» تبدیل میشود...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات