- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159153 - 92/4
- وزن: 0.20kg
هانا آرنت و مارتین هایدگر
نویسنده: الزبیتا اتینگر
مترجم: عباس مخبر
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 160
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
در این کتاب نویسنده آشکار میسازد روابط عاشقانه آرنت و هایدگر، همچنان ناپایدار و فانی نبوده است. نویسنده معتقد است که آتش و گرمای این عشق برای، چهار سالی، رنگ باخت. در این میان آنچه که، برخی از محققین را برآشفته کرده است، از سرگیری دوباره روابط دوستانة آرنت با هایدگر، پس از جنگ جهانی میباشد.
آرنت، به شدت از جانب یهودیان اروپایی سرزنش شده بود و به او لقب "خیانتکار" و همراهی کننده نازیسم در انهدام یهودیان داده شده بود ، تقریباً همه چیز او میتوانست رفع و رجوع شود توسط هایدگری که پشیمان نبود، کسی که در کسوت پروفسور یهودی دانشگاه فرایبورگ موفق بود ، جاییکه هدایت آن را از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴برعهده گرفته بود.
پروفسور اتینگر مینویسد: «آرنت خودش را وقف نشر و ترویج فلسفه هایدگر در آمریکا کرده بود و به حمایت او برخاسته بود و از شهرت هایدگر در برابر دیدگاههای منتقدین دفاع میکرد.» نمایانسازیهای آرنت بیشتر محققین را، شورانده بود و در این اواخر آنها را سرگرم مناظره کرده بود، قدرت جاذبهای که آرنت با انتشار کتبش و طراحی همایشها داشت اعتباری همگانی برایش دربرداشت. گستردگی میزان نفوذش در میان متفکرین باعث شده بود که پیرامون زندگی خصوصیش قضاوت کنند....
مارتین هایدگر و هانا آرنت ، که هر دو از برجسته ترین اندیشمندان قرن بیستم شمرده می شوند بیش از نیم قرن با یکدیگر رابطه ای پرشور و نزدیک ـ و زمانی پنهان داشتند و در این کتاب برای نخستین بار، با اتکا به نامه نگاری های تازه یافته ی بین آن دو، روشنایی بیشتری براین رابطه ی عاطفی فکر ی افکنده می شود، رابطه ای که با توجه به ناهمسانی چارچوب فکری آن دو کنجکاوی انگیزتر و جالب توجه تر می شود، و نیز به شناخت بهتر شخصیت آنان که بی تردید در درک و ارزیابی اندیشه هاشان موثر است کمک می کند. حکایتی از آن که عشق چگونه از مرزهای فکری و عقیدتی برمی گذرد و آدمیان چگونه گاه در موقعیت های چاره ناپذیر و مستقل از اراده خویش گرفتار می شوند...
هانا آرنت در همان ترم اول در کلاسهای درس مارتین هایدگر شرکت کرد، فیلسوفی که از وی به عنوان «پادشاه پنهانی» قلمروی اندیشه نام میبرد. به زودی رابطهای بین هایدگر و دانشجویش برقرار گردید، رابطهای که میبایست کاملاً محرمانه نگه داشته میشد، چون هایدگر متأهل و دارای دو فرزند بود.
در سال ۱۹۲۶ آرنت برای فرار از این درگیریها و مسائل عاشقانه به هایدلبرگ نزد کارل یاسپرس رفت و توانست در سال ۱۹۲۹ زیر نظر وی با نوشتن پایان نامهای در مورد «مفهوم عشق نزد آگوستین» دکترا بگیرد. با وجود اینکه هانا آرنت به دلیل رابطه اش با هایدگر خود را مجبور به ترک ماربورگ میدید، اما چنین رابطهای این امتیاز را نصیب وی کرد تا بتواند مراحل پیدایش و تکوین شاهکار هایدگر با عنوان «هستی و زمان» را از نزدیک دنبال نماید.
اگر چه هانا آرنت در سالهای آتی به دلیل تحولات سیاسی در آلمان به صورت ظاهری از فلسفه و مارتین هایدگر فاصله گرفت، اما مطالعۀ «هستی و زمان» ردی ماندگار از خود در ذهن وی بر جای گذاشت، ردی که در همه نوشتهها و آثار آرنت قابل یافت است....