- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 34991 - O100/3
- وزن: 0.30kg
- UPC: 20
نیک و بد
نویسنده: احمد کسروی
ناشر: پایدار - عارف
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 132
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357
کمیاب یا دست دوم - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
در سخن این را هرکسی خواهد پذیرفت که باید نیک بود ، ولی چون بکار پردازیم و بخواهیم گامی در این راه برداریم با دو اشکال بزرگی دچار خواهیم گردید : زیرا نخست نیک و بد دانسته نیست و یک پایهای و یا قاعدهای برای نیک و بد در میان نمیباشد. اینست هر کسی چیزهای دیگری را نیک یا بد میشمارد و از روی عقیدهی خود داوری میکند.
میدانم بسیاری از خوانندگان این را نخواهند پذیرفت و این بدانشمندی و پیشوایی کسانی خواهد برخورد که میگوییم نیک و بد دانسته نیست. ولی این یک حقیقتی است که انکار ناپذیر میباشد و ما آن را با دلیل روشن خواهیم گردانید. در اینجا چون سخن از این زمینه نیست دلیلش را هم یاد نمیکنم.
دوم در نیکی هر کسی چشمش به دیگرانست. هرکسی نیکی را از دیگران میخواهد و خود را فراموش میکند. شما اگر در انجمنی باشید و گوش بسخنان باشندگان دهید ، خواهید دید همه گفتگو از عیبهای دیگران یا از بدیهای توده است و هیچکس توجه بخود ندارد و هیچکس نمیگوید بیایید ما عیبهای خود را رفع کنیم. بلکه راستی اینست که هرکسی خود را در آن حالی که هست آراسته و پیراسته میشمارد و گمان عیب یا بدی بخود نمیبرد.
یک دسته از این بالاترند و کارهایی را که از دیگران بد میشمارند و ایراد میگیرند ، خود میکنند و عذرهایی میآورند. مثلاً کسی که ایراد به نادرستی دیگران میگیرد اگر پایش افتاد و یک میدانی برای دزدی برایش باز شد خودداری نمیکند و آنزمان چنین عذر میآورد : « مگر میشود در این زمان درستکار بود؟!.. من هم مجبورم مثل دیگران دزدی کنم».
همین یک سنگ بزرگی در پیش پای ماست. بلکه باید گفت : یک سد آهنینی است ـ سدی که باید بشکنیم و پیش رویم وگرنه بهیچ جا نخواهیم رسید. راه نیکی یک توده آنست که هرکسی نخست بخود پردازد و خود را از بدیها پیراسته گرداند و سپس رو بدیگران آورد و آنان را بنیکی وادارد. از این راه است که میتوان یک نتیجهای گرفت. آن ترتیبی که امروز هست بیکبار بینتیجه است و شما اگر بخواهید همان را دنبال کنید همهی کوششها بینتیجه خواهد گردید. سخن را با مثلی روشن گردانم : چنین انگارید صد تن انجمنی پدید آوردهاید میخواهید برای کمچیزان و بینوایان پولی گرد آورید. این کار بدو گونه تواند بود : یکی آنکه هر کسی متوجه خود باشد و دست بکیف برد و پولی بیش یا کم بیرون آورد و روی میز گزارد. پیداست که یک مبلغی گرد خواهد آمد و یک دستگیری از بینوایان خواهد بود. دیگری اینکه هر کسی خود را فراموش کند و پول دادن را از دیگران بخواهد و خود تنها بسخن و پندآموزی اکتفا کند و هر یکی بنوبت خود زبان باز کرده بدیگران اندرز گوید : « برادران بینوایان را فراموش نکنید. خدا بشما پاداش خواهد داد ..». هر یکی همین را کند. پیداست که هیچ پولی بدست نخواهد آمد و نتیجهای جز هدر شدن وقت در میان نخواهد بود.
سیداحمد حکمآبادی (۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز - ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران)، که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد ملیگرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. احمد کسروی در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در سن ۵۷ سالگی، در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران به ضرب «گلوله و ۲۷ ضربه چاقو» توسط گروه اسلامگرای «فدائیان اسلام»، کشته شد. احمد کسروی در حوزههای مختلفی همچون تاریخ، زبانشناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامهنگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت. وی بنیانگذار جنبشی سیاسی-اجتماعی با هدف ساختن یک «هویت ایرانیِ سکولار» در جامعهٔ ایران، موسوم به جنبش «پاکدینی» بود که در دورهای از حکومت پهلوی شکل گرفت.