- موجودی: موجود
- مدل: 197900 - 63/2
- وزن: 0.20kg
نگهبان
نویسنده: پیمان اسماعیلی
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 229
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 _ 1392 - دوره چاپ: 2 _ 1
مروری بر کتاب
مردم از دیدنش می ترسند. از سر راهش کنار می کشند. نگاهشان را می دزدند. مردم سرمازده و کبود. توی سرمایزیر صفر بچه هایی را می بیند که روی پشت بام ها کنار سگی ایستاده اند و زل زده اند به او. با یک تا پیرهن کثیف پارچه ای. لباس، چسب تن شان شده و لرزیدن شان از پشت پارچه های چرک گرفته پیداست. سگ ها هم پارس می کنند.
هروقت که می آید لاجان پارس سگ ها هم پارس می کنند. هروقت که می آید لاجان پارس سگ ها همه جا را می گیرد. انگار گرگ دیده باشند زوزه می کشند ولی جرئت ندارند نزدیکش شوند. روی پشت بام ها یا کنار دیواره ها می ایستند و از دور پارس می کنند. گاهی می ایستند زل می زند به سگی که آرواره هایش را با غلیظ به هم می کوبد. سگ سرجاش می ایستد. بزاقش از گوشه آرواره ها می ریزد پایین. کمی بعد آرام می شود. زوزه خفیفی می کشد.دوری می زند و از سر راهش کنار می رود...
سیامک شخصیت اصلی رمان "نگهبان" به دلایلی زندگی در تهران را رها می کند و برای کار به جنوب ایران می رود. جایی بین بیابان و گرما و خاک بادهایی که روی تن می وزد و پوست عرق کرده از گرما را گل می کند. در بیابان ولی اتفاقی می افتد که سیامک را فراری می دهد به مرزهای غربی ایران. به امید گریز به کوهستان قندیل می زند. میان برف و کوه و وهمی که در هوا و روی سنگهای یخ بسته هست....
سیامک با همزیستی با طبیعت به موجود جدیدی تبدیل می شود. چیزی میان انسان، حیوان و طبیعت برف زده. رمان نگهبان داستان سفر سیامک است. داستانی درباره گناه و تلاش انسان برای پشت سر گذاشتن آن.... نویسنده در این اثر با خلق فضایی آخرزمانی با توصیف هجوم سرمایی که کم کم امید را در انسان تحلیل میبرد، گستره طبیعت کوهستان، طبیعتی خشن که استخوانها را نرم میکند و دلهرهای که در فضای ناشناخته و در پس هر صخره وجود دارد، چالش و درگیری انسان با طبیعت برای بقا را به زیبایی تصویر میکند.
نگهبان داستان سفر است و رسیدن به چیزهایی که در انتهای سفر برای انسان باقی میماند؛ چیزهایی که باید برای نگهداشتنشان نگهبانی داد و با تمام وجود مراقبشان بود.