- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 182398 - 11/2
- وزن: 0.30kg
نوشته ها و سروده ها برای گلسرخی و دانشیان
نویسنده: عاطفه گرگین
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 182
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1359 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد کتاب زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
"من فرجام نمیخواهم، میخواهم بمیرم... من دراین جامعه حقی ندارم...نمیخواهم فرجام. من میخواهم بمیرم."
این آخرین سخنان خسرو گلسرخی (در فیلمی کمتر دیده شده) پس از برگزاری دادگاه نظامی است. افسری با اصرار از او میخواهد فرجامخواهی کند تا حکم اعدامش نقض شود. گلسرخی بیهیچ تعلل و مکررا میگوید فرجامخواهی نمیکند و مرگ را ترجیح میدهد.
گلسرخی اما مرگاندیش نبود و "سرشار از زندگی" بود، به گفته همسرش عاطفه گرگین، حتی برای حفظ جان احتیاطهای معمول در زندگی روزمره را در نظر داشت. در عین حال "شاعر و نویسنده خلق ایران" بود (چنانکه در وصیتنامهاش خود را با این عنوان توصیف میکند) و تعهد اجتماعی را بر هر چیز ارجح میدانست. از این رو در دادگاه، دفاع از خود را کنار گذاشت و از "خلق خود"، دفاع۴۵ سال پیش، ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ ماموران اجرای حکم آنها را در" رُپرُپه طبلهای" میدان تیر چیتگر به جوخه اعدام سپردند.
از خاطرات و گفتهها درباره دادگاه گلسرخی و دانشیان، به روایتهای مختلفی میرسیم اما فصل مشترک آنها یکی است: پروندهای که در دادگاه نظامی گشوده شد و گروهی ۱۲ نفره نقشآفرینانش شناخته شد، طرحی بود که ساواک برایش برنامهریزی کرده بود. این ۱۲ نفر عبارتند بودند از: خسرو گلسرخی، کرامتالله دانشیان، رضا علامهزاده، طیفور بطحائی، عباس سماکار، منوچهر سلیمی مقدم، رحمتالله (ایرج) جمشیدی، شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ، مرتضی سیاهپوش، مریم اتحادیه و فرهاد قیصری.
برخی از این ۱۲ نفر نه از وجود هم با خبر بودند نه پیش از تشکیل پرونده دیداری داشتند.
بهروایت خانم گرگین، روز هشتم فروردین ۱۳۵۲ او و خسرو گلسرخی منزل را به سمت محل کار ترک میکنند. خسرو زودتر در محل کارش، روزنامه کیهان پیاده میشود، چند ساعت بعد به خانم گرگین خبر میدهند که همسرش را از دفتر روزنامه بردهاند. هشت روز بعد خانم گرگین هم دستگیر میشود. منوچهر مقدم سلیمی نقاش و مجسمهساز همزمان با آنها نیز دستگیر میشود.