- موجودی: موجود
- مدل: 202094 - 69/1
- وزن: 1.00kg
نقطه تسلیم
نویسنده: شهره وکیلی
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 640
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو (بدون روکش)
مروری بر کتاب
وقتی فاجعه همانند حریقی مهارناپذیر گسترش مییابد، وقتی روند عنان گسیخته گریزندهای همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد، آنوقت است که زندگی در یک چشم به هم زدن، به نرمی سایه ابری گریزپا از دست میرود. پرتو،زنی است که در دانشگاه تدریس می کند.او مدت هاست که از همسرش جدا شده و روزگاری بحرانی را سپری می کند و ازدواج مجدد نیز گره از کارش نمی گشاید....
ساعت ده صبح يك روز سرد بهمن ماه، درحالي كه برف شب قبل همه جا را سفيدپوش كرده بود، كارگرها اثاثه دو كاميون را كه به سختي وارد كوچه شده بودند، به داخل ساختمان مي بردند. قطر برف بيش از سي سانتيمتر بود و به آن كوچه باغ، منظره اي دلفريب داده بود.
پرتو مواظب كارگرها بود كه اثاثه را به در و ديوار نزنند. راهنمايي شان مي كرد لوازم سنگين، مثل يخچال و ماشين رختشويي و ... را در جاهايي كه از پيش تعييد كرده بود، بگذارند. قسمتي از اثاثه هم به طبقه بالا مي رفت. برادرهايش بيژن و ايرج در كوچه ايستاده بودند و بر كارها نظارت مي كردند. پسر بيست ساله اش علاء هم ر طبقه بالا منتظر آن قسمت از اثاثه بود كه براي آنجا در نظر گرفته بود.
ساعتي بعد وقتي كارگرها كارشان تمام شد، برادر بزرگتر پرتو، با آنها تصفيه حساب كرد و كاميون ها رفتند. سپس با ايرج به داخل خانه آمدند. كوهي از اثاثه درهم و برهم در هه جاي خانه ديده مي شد.
بيژن گفت:
- خب، پرتو جان از كجا شروع كنيم؟...