- موجودی: موجود
- مدل: 171925 - 57/2
- وزن: 0.40kg
نقش قدرت در جامعه و روابط بین الملل
نویسنده: علی اصغر کاظمی
ناشر: قومس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 312
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
قدرت،نفوذ و اقتدار واژه هایی هستندکه در دنیای سیاست بسیار شنیده می شود، ولی استفاده از آن منحصر به این قلمرو نیست.با وجود سادگی ظاهری،عموما درک یکسان و هماهنگی از واژه قدرت بین افراد وجود ندارد.برداشت یک سیاستمدار از قدرت با استنباط یک حقوقدان از این واژه متفاوت است. تلقی قدرت نزد مردم با تعبیر آن نزد یک استراتژیست تفاوت فاحش دارد.
نقش و اثر قدرت نیز در سطح جامعه متفاوت از کاربرد آن در روابط بین الملل است.کتاب هشت فصل دارد و به موضوعاتی چون ماهیت قدرت،قدرت و سیاست،قدرت و حکومت،قدرت و مسلک،قدرت و ژئوپلیتیک،قدرت و امنیت و انرژی،چشم انداز قدرت در جهان و خاورمیانه و در آخر ارزیابی و محاسبه قدرت می پردازد.
نفوذ، قدرت و اقتدار از جمله کلماتی هستند که در عرصهی سیاست بسیار به گوش میرسد، با این حال استفاده از این واژه به این حوزه محدود نمیشود. در همهی زمینههای زندگی اجتماعی، انسان با عامل قدرت برخورد دارد که دو نوع است، قدرت متکی به قانون و قدرت متکی به زور.
در قلمرو بینش جامعهشناسی سیاسی، واژه سیاست به دو گونه تعبیر میگردد: یکی «علم دولت» و دیگری «علم قدرت». از دیدگاه نخست کلمه سیاست به مفهوم جاری و معمول آن به کار گرفته میشود، و آن فن اداره حکومت و رهبری دولت در روابط داخلی و خارجی آن است. خود واژه «دولت» نیز مفاهیم مختلفی را تداعی میکند. به ویژه در زبان فارسی گاه مترادف حکومت و گاه کشور مورد استفاده قرار میگیرد.
امروزه، دیدگاهی که سیاست را علم قدرت تلقی میکند طرفداران بیشتری دارد. این گروه بر این عقیده است که «قدرت در دولت با آنچه در جوامع دیگر انسانی یافت میشود، طبیعتاً تفاوتی ندارد و فقط به واسطه کامل بودن تشکیلات داخلی آن یا به واسطه درجه اطاعتی که میتواند تحصیل کند، از آن متمایز است.» مفهوم دیگر این طرز تلقی در واقع طرد نظریه «حاکمیت» میباشد.
در اینکه کدام یک از این دو دیدگاه بیشتر با واقعیت منطبق است، پاسخ صریح و همهپسندی نمیتوان به دست داد. لکن به اتکاء تجربه و شواهد میتوان ادعا کرد که بینش «علمسیاست یعنی علم قدرت» اجرائیتر و ملموستر است. چنانچه به مقولهی قدرت صرفاً در چهارچوب دولت یا حکومت بپردازیم، مفاهیمی که از آن مستفاد میگردد با مفهوم قدرت در سایر گروههای اجتماعی تفاوت دارد. در این خصوص معمولاً وجه افتراق بین قدرت سازمانی یا نهادیافته و روابط اقتداری در جامعه مطرح میگردد.