- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 157109 - 119/4
- وزن: 1.00kg
نقدی بر فرویدیسم از دیدگاه روانشناسی علمی و پاولوف بسوی روانشناسی و روانپزشکی عمومی
نویسنده: هاری کی ولز
مترجم: نصرالله کسرائیان
ناشر: شباهنگ - شبگیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 624
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1363 _ 1354 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
ایوان پترویچ پاولف در سال ۱۹۰۴ برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. شهرت وی بیشتر از کارهای او در زمینه بازتاب شرطی ناشی میشود.در محافل کنونی اندیشه، پاولوف به طور هدفمندانهای یک رفتارگرا معرفی شده و بدین شکل همراه با انقراض رفتار گرایی از صحنه بررسی به دور نگاه داشته می شود. با اینحال لازم به ذکر است که گرچه یافته های پاولوف در نهضت رفتارگرایی نقش اساسی داشت اما پاولوف رفتارگرا نبوده بلکه یک روانشناس تجربی-آزمایشگاهی است.
به حق می توان او را پدر روانشناسی آزمایشگاهی دانست. هم اکنون از یافته های او در علم بازتاب شناسی (reflexology) استفاده می شود. با اینحال نادیده گرفتن او محدود به ایران نبوده و این موضوع وجهی جهانی دارد. همچنین لازم به ذکر است که گرچه جنبش های کمونیستی ازعقاید او بهره فراوانی بردند اما پاولوف با اینکه در بسیاری جهات عقایدی مشابه عقاید کمونیستها داشت، با جنبشهای کمونیستی نیز موافقت چندانی نداشت...در بستر مرگ، در حالیکه کاملاً هوش و حواسش بجا بود از یکی از شاگردانش خواست که در کنار او بنشیند و شرح احساسات و حالات خود را که تا لحظه مرگ به او میگوید، یادداشت کند...
پاولوف و فروید هریک به شیو خود برسر آن بودند که یکی از آخرین نقاط ضعف بزرگ دانش بشری را برطرف سازند.داستان تلاش پر دامنه ایندو در رابطه با یکدیگر یکی از روشنگرترین و در عین حال گیراترین داستان های علم است.این نقطه ضعف دانش بشری بیش از هر نقطه ضعف دیگری به ما انسانها مربرط میشود زیرا که خللی است در دانش انسان نسبت به خود او یعنی دانش مربوط به ماهیت ذهن و رابطه آن با جسم در سلامت و بیماری. پاولوف و فروید ….
اصطلاح روان شناسی تحلیلی و نام زیگموند فروید، برای اکثریت افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند آشناست. در حالی که روانشناسانی نظیر فخنر، وونت و یا تیچنر، در خارج از حیطه روانشناسی حرفه ای، بندرت شناخته شده اند. برای فروید درجه شهرتش، خوشایند به نظر می رسید؛ در حالی که، ممکن است نظام روانشناختی وی برای عامّه، تنها به طور سطحی و یا نادرست شناخته شده باشد. این مسأله برای بسیاری از مدرّسان روانشناسی، گاه مایه تعجب است که اکثریّت دانشجویان مبتدی، گمان دارند که روانشناسی فروید تنها به درمان اختلالات روانی می پردازد.
مکتب روانشناسی تحلیلی، در حدّ قابل توجهی با مکاتب دیگر روانشناسی تلاقی داشته است. توجه به شرایط سال 1895 سالی که فروید نخستین کتابش را در جهت پی ریزی پایه های روان تحلیلی منتشر می کند، قابل ملاحظه است. در آن سال وونت 63 سال داشت و تیچنر 28 سال و 2 سال از ورودش به دانشگاه کرنل می گذشت. ساخت گرایی هنوز موقعیت زنده ای داشت و کنش گرایی هرچند در قالب یک مکتب تشکّل نیافته بود، اما در آمریکا رو به گسترش بود.
رفتارگرایی و روانشناسی گشتالت وجود خارجی نداشتند، به علاوه واتسن 17 سال داشت و ورتایمر هنوز بیش از 15 سال از سنّش نمی گذشت.زمانی که فروید در بیست و سوم سپتامبر 1939درگذشت، نوع نگرش به روانشناسی تغییر یافته بود. ساخت گرایی و کنش گرایی به تاریخ روانشناسی پیوسته بودند. روانشناسی گشتالت با سرعت در آمریکا توسعه می یافت و رفتارگرایی، روانشناسی رایج آن دیار به حساب می آمد.در سال 1939، فروید اهمیت زیادی به دست آورده بود و موقعیتش به عنوان بنیانگذار یک مکتب و جنبشی جدید تثبیت گردیده بود.
در آن هنگام، ارتباط بین روان تحلیلی و سایر مکاتب روانشناسی، تنها یک ارتباط زمانی بود. بدین معنی که هیچگونه پیوند واقعی یا بهتر بگوییم هیچ نوع موافقتی بین فروید و بنیانگذاران مکاتب روانشناسی وجود نداشت. از سوی دیگر، روان تحلیلی به طور مستقیم در رابطه با تکامل یا عدم تکامل این گونه سیستم ها و جنبشها نبود. زیرا، روان تحلیلی اساساً از روانشناسی ریشه نمی گرفت.
مطالعات فروید در زمینه شخصیت و اختلالات آن به طور جزئی از روانشناسی آزمایشگاهی متأثر بود. در حالی که مکاتب دیگر، مفاهیم و رویکردهای اساسی خود را در قلمرو آزمایشگاه ها، کتابخانه ها و سالن های کنفرانس شکل داده و نظم می بخشیدند. از جمله این مفاهیم و فرایندها می توان از ادراک، احساس، یادگیری و مفاهیم مشابهی نام برد که به عنوان علم محض و یا کوشش در جهت آن، تلقی می شدند. روانکاوی نه محصول تالارهای دانشگاهی بود و نه به عنوان «علم محض» تلقی می شد. بنابراین، نمی توان آن را به منزله یک مکتب و یا یک نظریه منظم روانشناسی به حساب آورد و یا به طور مستقیم با سایر مکاتب و نظریه های روانشناسی قابل مقایسه دانست.
روانکاوی در رابطه با زمینه های رایج پیشین روانشناسی نیست. زیرا، هدف آن آماده سازی زمینه های درمان آشفتگی هیجانی است.روانکاوی از حیث هدف، موضوع، ماهیّت و روش از مسیر اصلی روانشناسی- از همان آغاز- انحراف گزیده بود. در این مورد لازم به تذکر است که موضوع روانکاوی، رفتار نابهنجار تلقی می شد که به طور نسبی به وسیله سایر مکاتب به دست فراموشی سپرده شده بود. از طرفی روش آن مشاهده بالینی است نه آزمایش کنترل شده آزمایشگاهی.
فهرست
جلد اول : نقدی بر فرویدیسم از دیدگاه روانشناسی علمی
جلد دوم : پاولوف بسوی روانشناسی و روانپزشکی عمومی