- موجودی: موجود
- مدل: 171550 - 92/1
- وزن: 1.00kg
نقد قوه حکم
نويسنده: مانوئل کانت
مترجم: عبدالکریم رشیدیان
ناشر: نشر ني
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 510
اندازه كتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 11
مروری بر کتاب
کانت در این کتاب تلاش می کند تا قواعد اصلی و اساسی حاکم بر قوه ی قضاوت را، درست همانند نقد ارزشمندش درباره ی عقل محض، مشخص سازد و توضیح دهد. کانت بیان می کند که ما زمانی برخی از پدیده های طبیعی را زیبا می دانیم که در آن ها، نظمی متوازن را بیابیم که نیاز ذهن خودمان به نظم را ارضا می کند. کانت معتقد است ذهن ما تمایل دارد در طبیعت، هدف و نظم ببیند و همین موضوع، قاعده ی اصلی حاکم بر تمامی قضاوت های ماست. کانت می گوید که با قوه ی عقل نمی توان وجود یک طراح بزرگ را اثبات کرد و این مسئله در قلمرو ایمان قرار می گیرد.
کانت در این کتاب در دو بخش، ابتدا احکام زیباییشناختی و سپس احکام غایت شناختی را بررسی مینماید. نقد قوه حکم سومین کتاب ایمانوئل کانت (1724-1804م) فیلسوف شهیر آلمانی با عنوان نقد است.قوه حکم، که قوه سوم نفس انسان و و اسطه میان عقل نظری و عملی است، قوه ذوق، یعنی قوه تمییز زشت و زیبا از یکدیگر است.کانت در نقد عقل محض بر آن شد که طبیعت، یگانه عینی است که میتوانیم از آن شناخت دقیق و متقن حاصل نماییم، اما یک فلسفه کامل، باید افزون بر نظر و منطق، عمل و زندگی را نیز دربربگیرد، از این رو، نقد عقل عملی را به نگارش درآورد.
در وهله اول به نظر میرسد که این دو اثر کل قلمرو فعالیت بشری را میپوشانند، زیرا هم، منشأ معرفت را پژوهش میکنند، و هم شروط زندگی عملی را بازمینمایند.اما امر دیگری باقی مانده است که نقش مهمی در زندگی و تجربه بشر دارد و این دو نقد به آن نمیپردازند و آن احساس است.احساس، به همراه شناخت و میل سه نحوه آگاهی بشرند، و اگر احساس، واسطه میان ادراک یک عین و میل به تصاحب آن قرار گیرد، و اگر فهم، همان قوه شناخت و عقل همان قوه میل است، در این صورت، قوه حکم همان قوهای است که به احساس لذت و الم مربوط میشود.
موضوع نقد سوم، نقد قوه حکم است و همان حلقه واسطی است که دو جزء دیگر فلسفه نقدی را در وحدتی نوین پیوند میدهد.بدین ترتیب، نقد قوه حکم، گذار از فلسفه نظری به فلسفه اخلاق را عملی میسازد و حلقهای است که کل کار نقدی کانت را به هم ربط میدهد.
ایمانوئل کانت ؛ فیلسوف آلمانی و از مهمترین فیلسوفان سدههای جدید اروپا بود. او در کونیگسبرگ در خانوادهای مسیحی از مذهب پرهیزکاران لوتری زاده شد. خانواده او ۹ فرزند داشتند و او فرزند چهارم آنان بود. در ۸ سالگی به اصرار پدر به دست کشیشی به مدرسه کونیگسبرگ رفت. او تا دانشگاه در این مدرسه سخت و خشک مذهبی درس خواند.او بعد از چند سال تدریس خصوصی به دانشگاه رفت و شروع به سخنرانیهای متعدد نمود. در این سالها کتابهایی در زمینه ریاضیات و دینامیک نوشت و منتشر کرد. پس از انتشار کتابهایی در زمینه کیهانشناسی به فلسفه روی آورد.
وی در ۱۲ فوریه ۱۸۰۴ میلادی درگذشت. در مراسم تشییع جنازه او، مردم از شهرهای مختلف آلمان گرد آمدند تا به استادی بزرگ ادای دین نمایند.کانت در زندگی نظمی استثنایی داشت. او هر کارش را در ساعتی مخصوص به خود انجام میداد و ذرهای از آن تخلف نمیکرد. بین مردم شهرش این جمله رایج بود که:میتوانید ساعتتان را با کارهای کانت تنظیم کنید. او هیچ گاه ازدواج نکرد و به مسافرتی هم نرفت. وظایفش به عنوان مدرس دانشگاه ایجاب میکرد که همه بخشهای فلسفه را درس دهد و سالهای متمادی توان فکری خود را مصروف تدریس، انتشار کتابهای مختلف و مقالات کرد.