- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 172053 - 85/4
- وزن: 1.00kg
نغمه کلک بهار
نویسنده: محمدتقی بهار
به کوشش: محمود رفعت
ناشر: علمی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 568
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1365 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو ؛ لیه روکش کتاب سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
اشعار ، سبک شعر و زندگی شادروان محمدتقی بهار ؛ ملک الشعرا
محمد تقی بهار دوران کودکیاش را در کنار خانوادهای اهل شعر و ادب گذراند. پدرش که خود لقب ملکالشعرایی داشت، او را با شعر و شاعری آشنا میکرد. بهار در سن هشت سالگی اولین شعرش را سرود و به شاهنامه خوانی و خواندن اشعار شعرای بزرگ ایران پرداخت. بهار در سن ۱۷ سالگی ازدواجی از پیش تعیین شده را تجربه کرد.
او در این زمان از محضر اساتیدی چون ادیب نیشابوری بهرهها برد. اما در این میان بارها مورد حسادت دیگران قرار میگرفت. همین امر موجب شد تا مجلسی برای سنجش استعداد او در زمینهی شاعری شکل بگیرد. پس از اثبات استعداد او در این مجلس به او لقب استادی داده و در جمع بزرگان او را میپذیرند.
او بعد از این اتفاق از مشهد به تهران رفته و از آنجا عازم فرنگستان میشود. اما با فوت پدر و بیسرپرستی خانواده، بهار مجبور به بازگشت به وطن میشود و به همراهی دوستانش روزنامهی خراسان را راه میاندازد. در این زمان گلنوش همسر بهار از دنیا میرود و بهار در غمی بزرگ گرفتار میشود. بهار در روزنامهی خراسان شعری با نام کلک بهار منتشر میکند که موجب دستگیری و زندانی شدن او میشود. اما او خیلی زود از زندان خلاص میشود.
انقلاب مشروطه به وقوع میپیوندد و بهار و دوستانش به یمن این اتفاق مجلس شادی ترتیب میدهند. بهار در سال ۱۲۸۸ با سودابه ازدواج میکند. و در مسجد گوهرشاد شعری تأثیرگذار میخواند و مجددا دستگیر میشود. موقعیت بهار به خطر میافتد اما او با جسارت تمام از حقوق مردم دفاع میکند. در جریان به توپ بستن حرم امام رضا(ع) دوست و یار صمیمی بهار ایوب ثنایی کشته میشود و بهار در رثای او قطعهی معروف “مرغ سحر” را میسراید.
استبداد کشور را فرا میگیرد و روسهای اشغالگر وارد ایران میشوند. بهار دوباره به زندان میرود و در اول فروردین به تهران تبعید میشود. او در تهران نیز با شعرا در ارتباط است و اشعارش را توسط دوستانش به چاپ میرساند. او بعد از یک سال به مشهد برمیگردد و درانتخابات مجلس پذیرفته میشود. شور سیاسی در زندگی بهار بیشتر از قبل میشود.
بسیاری از دوستان و نزدیکان بهار مثل میرزادهی عشقی، واعظ قزوینی و خواهرش عذرا در آن روزها او را ترک میکنند. او خانوادهاش را برای در امان ماندن از هر گزندی به دماوند میبرد. او در سال ۱۳۰۷ در سن ۴۴ سالگی مبتلا به سل میشود و با وضع مالی نه چندان خوب و داشتن ۵ فرزند خانهنشین میشود. در این زمان اعتمادالدوله وزیر فرهنگ آن زمان به دیدارش میآید و شغلی مناسب به او پیشنهاد میکند.
همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه این بار او را به اصفهان تبعید میکنند. در سال ۱۳۱۳ بهار به همراه خانواده به تهران برمیگردد. قوام به او پیشنهاد میدهد که وزارت فرهنگ را بر عهده بگیرد اما او بعد مدتی از این مقام نیز استعفا میدهد. او برای ادامه درمان بیماریاش به همراه خانواده عازم فرنگ میشود….
فهرست
شرح حال بهار
سبک شعر بهار
آثار بهار
در رثاء استاد
غزلیات
و...