- موجودی: موجود
- مدل: 197041 - 57/2
- وزن: 0.30kg
نظریه ی رمان
نویسنده: گئورگ لوکاچ
مترجم: حسن مرتضوی
مقدمه : بابک احمدی , لوسین گلدمن
ناشر: قصه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 224
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
از کتاب «رمان تاریخی» به عنوان اثری کلاسیک در زیباشناسی مارکسیستی و نظریه ماتریالیستی ادبیات یاد می شود و رساله زیبایی شناختی لوكاچ جوان، كندوكاوی است در عرصه مقولات بزرگ رمان و مراحل تاریخ غرب: از رمان شهسواری تا رمانهای فلوبر، تولستوی، داستایفسكی با نیمنگاهی به سروانتس، رمانهایی كه با اندیشههای حاكم بر تاریخ غرب همتراز بودهاند. این كتاب بیش از آنكه جامعهشناسی ادبیات باشد، تاملی است بر فلسفه اشكال و پیوستگی تاریخی آنها از تراژدی و حماسهی یونان تا طلوع اندیشههای ادبی معاصر.
نظریه رمان، رساله زیبایی شناختی لوكاچ جوان، كندوكاوی است در عرصه مقولات بزرگ رمان و مراحل تاریخ غرب: از رمان شهسواری تا رمانهای فلوبر، تولستوی، داستایفسكی با نیمنگاهی به سروانتس، رمانهایی كه با اندیشههای حاكم بر تاریخ غرب همتراز بودهاند. این كتاب بیش از آنكه جامعهشناسی ادبیات باشد، تاملی است بر فلسفه اشكال و پیوستگی تاریخی آنها از تراژدی و حماسهی یونان تا طلوع اندیشههای ادبی معاصر.
کتاب مملو از بصیرت ها و ایده های درخشانی است که حتا امروز نیز به کار فهم پراکسیس یا کنش ادبی و نقد جریان های ایدئولوژیک و ارتجاعی در ادبیات و تاریخ نگاری می آید. این اثر را می توان در ادامه ی کتاب دیگر این نویسنده «تاریخ و آگاهی طبقاتی» دانست، زیرا مضمون اصلی آن نه ارائه تاریخچه ای از «رمان تاریخی»، بلکه نحوه ی بازنمایی آگاهی تاریخی در ادبیات مدرن است
کتاب نظریه ی رمان که تفسیر کلی ادبیات غرب از زمان یونانیان به بعد با تکیه بر مقوله رمان است،در سال ۱۹۲۰ در برلین منتشر شد. این کتاب پیش از دورانِ طولانی خصلت مارکسیستی تفکر این فیلسوف مجاری نوشته شده و لذا به هگل، دیلتای و ماکس وبر نزدیک است
جی پارکینسون،نظریه ی رمان لوکاچ را نشانگر حرکتی از کانت به سوی هگل ارزیابی کرده است.اثری که نشانگر رهایی از اندیشه ی اشکال سرمدی و حرکت به سوی آن چیزی است که لوکاچ«تاریخی کردن مقولات زیبایی شناختی»می نامید.
لوکاچ تحت تأثیر زیبایی شناسی کلاسیک هگل که رمان را «حماسه بورژوایی » خوانده بود، کتاب خود ر ا بازتابی از تمامی دگرگونی های بنیادینی معرفی می کند که زاده قرن بورژوایی و دوران پیچیده ی مدرن است. « بنابراین نظریه ی رمان ، مرحله ی تاریخی از نظریهی عام هنرِ عظیم حماسی تلقی می شود.» با این تفاوت که فرم رمان بر خلاف عصر باستان ، بازتابِ یک دنیای متلاشی شده نیز هست.رمان «فرم ادبی دوران بلوغ بشریت است.»اما پرسش مهمی در اینجا قابل طرح است و آن اینکه چرا رمان چنین جایگاهی دارد؟
به نظر لوکاچ به وسیله ی نوشتارهای دیگر نمی توان به وفاق و «کلیت»یا «تمامیت»دست یافت،اما رمان که مبتنی است بر اعمال یک قهرمان مثلا دیوانه یا جنایتکار،می تواند متناقض ترین جنبه های هستی یا به بیان دیگر،تمامیت زندگی را تجسم ببخشد.با این بینش او قهرمانان رمان را افراد«مسئله ساز» یا «معضله دار» می نامد.
رمان هنگامی جایگزین حماسه می شود که معنای زندگی تردید آمیز و پرسش انگیز شده است؛ در این هنگام نثر جای شعر حماسی را می گیرد. آن گاه فرد مسئله دار ( پروبلماتیک) در دنیایی بی اهمیت و تباه شده نمودار می گردد: پس « رمان حماسه ی دنیای بی خداست.»
از سوی دیگر در رمان است که « تمامی تضاد های ویژه ی جامعه سرمایه داری مدرن به کامل ترین و نمونه وار ترین وجهی ترسیم می شوند.» در مقابل جهان آرام و «دور و دایره» ی یونانی و مسیحی، دنیای مدرن اما به شدت از توپوگرافی های استعلایی فاصله گرفته است.
«اکنون آسمان پر ستاره ی کانت که فقط در شب ظلمانی شناخت ناب می درخشد، دیگر کورهِ راه هیچ مسافر تنهایی را روشن نمی کند، زیرا در این دنیای جدید، انسان بودن یعنی یکه و تنها بودن» رمان حماسه ی عصری است که در آن کلیت هستی دیگر معنایی ملموس ندارد، بنابراین قهرمان رمان پی درپی جست و جو گراست، قهرمان حماسه اجتماع بود و قهرمان رمان فرد تنها، فرد زاییده ی بیگانگی آدمی از جهان. به همین سبب لوکاچ قهرمان رمان را فرد مسئله دار/معضله دار می نامد.
فرد مسئله دار جستجوگر است و آنچه جستجو می کند خود اوست.از سوی دیگر،فرد حالا سرنوشت خود را در دست ندارد و بلکه این سرنوشت در دست اجتماع و به طور کلی مختص دوران تاریخی است که فرد در آن زندگی می کند و او باید مسیر آن را تغییر دهد.به طور کلی رمان،«اگر از نظر کلیت تاریخ در جهان امروز لحاظ شود،وسیله ای است برای سوال از خویشتن و بازاندیشی و پرس وجوهای دردناک و نمایش بازی های طنزالود روزگار.» و رمان نویس رابطه ی این فرد را با جهان پیرامونی که درصدد تغییر آن است، روایت می کند.«راه پیمایی فرد مسئله دار به سوی خویشتن خویش است، طی طریقی که فرد از بندگی گنگ نسبت به واقعیتی کاملاً ناهمگن و صرفاً موجود و تهی از معنا، به شناختی روشن از خویشتن خویش رهنمون می شود.»
گئورگ لوکاچ، فیلسوف، سیاستمدار و نظریه پرداز برجسته ی هنر و نقد ادبی ، در یک خانواده ی ثروتمند یهودی در بوداپست مجارستان به دنیا آمد. او به عنوان یکی از نخستین نظریه پردازان قابل اعتناء در زمینه ای شناخته می شود که «مارکسیسم غربی » نام گرفته است.چنان که امری جورج در کتابی پیرامون زندگی و اندیشه ی لوکاچ آشکار ساخته است«آثار او تقریبا به همه ی زبان های اروپایی،از اسپانیایی گرفته تا روسی ترجمه شده است.» بر این اساس چنان که در ادامه گفته خواهد شد به شکل قابل توجهی ، آثار مهمی در زمینه ی نقد ادبی و هنری به رشته ی تحریر در آورده است.