- موجودی: موجود
- مدل: 201878 - 118/2
- وزن: 0.60kg
نرگس و زرین دهن
نویسنده: هرمان هسه
مترجم: سروش حبیبی
ناشر: رز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 425
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
پیر گفت: "عزیز من، تو جوان تر از آنی که سزاوار این گونه مجازات باشی. از این گذشته فرزند، بر زبان احاطه بسیار داری و اندیشمندی توانایی. نهادن تکالیف پست بر تو تباه کردن این موهبت های الهی است. دور نیست که در آینده مدرسی بزرگ و علامه ای مشهور بشوی. تو خود چنین آرزویی نداری؟"
پدر مرا عفو کنید. از آرزوهای خود به درستی چیزی نمی دانم. از دانش اندوزی و تفحص همیشه لذت خواهم برد. چگونه ممکن است جز این باشد. اما باور ندارم که علم یگانه میدان کار باشد. چه بسا و بسا که نه آرزوهای بندگان بلکه عوامل دیگر و از پیش مقدرند که سرنوشت و رسالت آن ها را معین می کنند...
داستان نارتسیس و گلدموند که در سال ۱۹۳۰ نگاشته شده است یکی از معروف ترین و پرخواننده ترین آثار هرمان هسه است و موضوع بحث ها و تفسیرهای بسیار قرار گرفته است. داستانی است شیرین و جذاب و در عین حال ژرف و سزاوار تعمق.
داستان از دیر ماریابرون شروع می شود، سپس در جهان خارج از دیر، در صحراها و روستاها و قصرها و شهرها ادامه می یابد و سرانجام در ماریابرون به انجام می رسد . این داستان، مانند بسیاری از آثار هسه، ساختاری دو قطبی دارد و جاذبه ای که میان این دو قطب برقرار است روح و جان داستان را پدید می آورد.
این دو قطب در داستان دمیان، امیل سینکلر و ماکس دمیان اند؛ در گرگ بیابان، هاری هالر موتسارت و در سفر شرق، هـ. هـ. و لئو و در سیدارتا، این دو قطب صورت فضایی اختیار کرده اند و به شکل سرزمین عقیم جوکیان و دره سرسبز کاماسوترا تظاهر می کنند که رودی میانشان جاری است و سیدارتا در واپسین مرحله سلوک از آن می گذرد.
در داستان حاضر نارتسیس صورت مجسم اندیشه و جان است و گلدموند، از دین برگشته و راه عشرت و هنر را پیش گرفته، نماینده تن و طبیعت. این دو نیز گرچه به ظاهر از هم جدا می شوند و دور می گردند، اما پیوسته جاذبه ای پنهان میانشان در کار است و سرانجام در قلمرو هنر به هم می رسند.هسه به دو قطبی که در این کتاب وصف کرده کیفیت نرینگی و مادینگی نسبت می دهد و یکی را از جهان پدری و دیگری را از عالم مادری می داند.
این رمان به داستان مردی جوان به نام گولدموند می پردازد که پس از ترک مدرسه ی کاتولیک به امید یافتن معنای زندگی یا حداقل معنای زندگی خودش، بدون مقصد در سراسر آلمانِ قرون وسطایی سرگردان است. نارسیس، معلمی جوان و توانمند در مدرسه ی صومعه، خیلی زود با گولدموند دوست می شود چرا که اختلاف سنی زیادی میانشان نیست و علاوه بر آن، گولدموند فردی بسیار باهوش نیز هست.
گولدموند احترام بسیار زیادی برای نارسیس قائل است و نارسیس هم در عوض او را خیلی دوست دارد. گولدموند روزی با زنی کولی آشنا می شود که او را می بوسد و دعوت به معاشقه می کند. این آشنایی برای گولدموند، لحظه ای بسیار الهام بخش است؛ او اکنون می داند که هیچ وقت قرار نبوده که راهب شود. گولدموند با کمک نارسیس صومعه را ترک می کند و راهی سفری شگفت انگیز و معنوی می شود.
آنچه این کتاب را ارزش می بخشد تضادهای انسانی نهفته در اعماق كلمات است که از بطن داستان زندگی دو انسان نشات می گیرند؛ انسان هایی که یکی در زهد به سر می برد و دیگری در عیش. در واقع داستان تضاد بین روح است و جسم، تضادی که برخاسته از احساس است و عرفان، تضادی که همواره از ابتدای خلقت کنار بشر بوده و تا ابد نیز با او همراه خواهد بود.
به عبارتی می توان گفت که داستان نارسیس و گلدموند تضاد بین رفتار دو انسان است؛ دو دوست که یکی زندگی در صومعه را بر می گزیند و دیگری قدم در دنیایی می گذارد که سراپا خطا است و جنگ وغارت؛ با اینکه هردوانسان در تلاطم ونبرد هستند اما یکی بانفس می جنگد و دیگری با جهان متکی به هوا و هوس.