نجیب خانه روشن شهر

نمایشنامه نجیب خانه ی روشن شهر

نویسنده: برتولت برشت
مترجم: سپیده اشرفی
ناشر: دایره سفید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 61
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1399 - دوره چاپ: 1

مروری بر کتاب

پادوک: (با اصواتی که از داخل خانه ها به گوش می رسد همخوانی می کند) حالا وقتشه که یه تکونی به کار و کاسبیم بدم (بالای میز رفته و تابلوی معرفی تشکیلاتش را برمیدارد) می شه به شهرداری پیشنهاد بدیم که اینجا فیلم های آموزشی نمایش بدن. فیلم هایی که مردم رو به اینجا بکشونه. راحت می شه مجوزش رو گرفت. تازه می شه به اسم بهداشت و ترس از بی بند و باری عمومی از مسئولین بخوام قوانینی درباره این مسائل مهم بذارن ؛ مثلا مجازات روابط پنهانی آدم ها با هم بشه زندان مندان و سقط جنین بشه اعدام معدام! ما که کلی رابطه و رفاقت با مقامات داریم چرا نکنیم؟ ایده های بزرگ مال آدمای بزرگه! (تابلوی ورود را برداشته با پوزخند به اطراف نگاه می کند) درسته که اینجا رو باید ببندم ولی هنوز هم برای پول درآوردن باید بی خوابی بکشم. از همین امروز پای مشتری ها به نجیب خونه باز شده و باید چراغ اونجا رو روشن کنم.

چراغ سفید را خاموش می کند. نور قرمز خیابان خودنمایی می کند. زمزمه کنان با نوای آواز و ساز به سمت راست می رود. در حالی که دخلش را زیر بغل دارد ، پشت در قرمز ناپدید می شود. صدای ساز و آواز صحنه را پر می کند.