دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

نجم الثاقب یا زندگانی مهدی موعود

نجم الثاقب یا زندگانی مهدی موعود

نویسنده: میرزا حسین طبرسی نوری
ناشر: مسجد مقدس صاحب الزمان جمکران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 674
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 2

 

مروری بر کتاب 

نجم‌الثاقب، یکی از چند کتاب مهم به زبان فارسی در موضوع مهدویت است که سهم زیادی در آشنایی فارسی زبانان با امام زمان (ع) دارد. این کتاب به قلم محدث نوری به سفارش میرزای بزرگ شیرازی، از سر ارادت و اخلاص، با هدف رفع تردیدها و شبهات و ترویج و تبلیغ مبانی مهدویت و متوجه ساختن دل‌ها به واپسین حجت خدا (ع) نگاشته شده است.

محدث نوری که در این مقال مختصر به زندگی و آثار وی اشارتی رفته، از سلسله عالمان پرشوری است که وظیفه استحکام معنوی با ساحت مهدوی را یک تنه بر دوش کشیده ، این کتاب به شرح حال و زندگی نامه امام مهدی(عج) پرداخته است. برای اینکه بتواند حق مطلب را ادا کرده باشد کتاب را در دوازده باب به نگارش درآورده است.

باب اوّل، در چگونگی ولادت سراسر سعادت حضرت مهدی(ع)
باب دوم، در ذکر اسامی و القاب و کنیه های امام و وجه تسمیه (= علّت نام گذاری آن ها). مؤلف در این فصل ۱۸۲ نام، لقب، کنیه را برای آن جناب ذکر کرده و غالباً زیر هر عنوان مطالبی را از آیات، روایات، تفاسیر، … می آورد.
باب سوم، که در دو فصل سامان داده شده است: فصل اول در «شمایل» و فصل دوم در «خصایص». حاجی نوری در فصل اول به شمه ای از شمایل ولی عصر (ع) اشاره کرده، و سخن را با این حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «مهدی(عج) شبیه ترین مردم به من در خَلق و خُلق است» آغاز کرده و با آوردن احادیثی از دیگر معصومان (ع) مطلب را پی می گیرد. ایشان در فصل دوم به خصایص و ویژگی های آن حضرت می پردازد.

وی در این باب به ۴۶ خصیصه منحصر به فرد آن حضرت اشاره می کند و زیر هر خصیصه مطالب روایی و تفسیری فراوانی را در تکمیل و تتمیم بحث می اورد و در پایان با اقرار و اعتراف به قصور و عجز خود می نویسد: «آن چه که ذکر شد نمونه ای از خصایص و تشریفات الهیّه مهدویّه [است] و اندکی از مقامات عالیه آن حضرت [می باشد] و بزرگی سلطنت آن جناب را کسی ندیده و نشنیده و نخواهد دید…».

باب چهارم، به بیان اختلاف مسلمانان درباره وجود آن حضرت اختصاص دارد. محدّث نوری در این باب به طرح شبهاتی نظیر: مهدی، همان مسیح است، یا مهدی فرزند عبّاس می باشد، یا مهدی همان محمدبن حنفیه است، نیز مهدی فرزند امام حسن مجتبی(ع) است پرداخته و با تسلطی که به نصوص روایی، متون تفسیری، رجال، تاریخ و … دارد پاسخ هایی در خور به این شک و تردیدها می دهد و در پایان این بخش، دیدگاه ۲۰ تن از عالمان اهل سنت و عامّه را از باب نمونه می آورد.
باب پنجم، به نظریه شیعه که «حضرت مهدی (ع)، فرزند امام حسن عسکری (ع) است» پرداخته و آن را مورد بررسی قرار داده است. و مرحوم مؤلّف در پایان سی حدیث از اهل سنّت و ۴۰ حدیث از شیعه در تائید و گفتار خود می آورد.
باب ششم، در اثبات امامت آن حضرت از روی معجزات صادره از آن بزرگوار است. ایشان در این باب می نویسند:«معجزات آن حضرت بسیار است و چون بنای [این کتاب] بر اختصار است لهذا به ذکر چهل معجزه از کتاب هایی که نزد علاّمه مجلسی(ره) نبوده و یا بوده اما وی از نقل آن غفلت نموده اند می پردازیم تا مویّدی بر گفته های ایشان باشد…»هر چند بعد از اثبات وجود و بقای آن ذات مقدّس احتیاجی به ذکر معجزه نیست] زیرا نفس بقا و طول عمر آن جناب از اعظم آیات الهیّه و براهین قطعیّه است و آن [کس] را که آن معجزه باهره متواتره کافی نباشد از سایر معجزات نیز حظّی نبرد…»

باب هفتم، مفصل ترین بخش کتاب است و به ذکر سعادتمندانی که در عصر غیبت کبرا به حضور آن خورشید پیدای جهان شرفیاب شده اند پرداخته و صد حکایت که برخی از آن ها را خود مؤلف از افراد مورد اعتماد و ثقه شنیده است، از آن بار یافتگان به خانه خورشید در آن جا آورده شده است. مؤلّف در پایان این بخش می نویسد:
«در نقل این حکایات اقتصار کردیم بر آن چه که در کتب معتبره دیدیم و یا از ثقات (= افراد راستگو) و علما شنیدیم و نقل بسیاری از وقایع را که با سند معتبر به ما نرسیده بود، ترک کردیم »

باب هشتم، در شرح و توضیح توقیع شریف در باب «تکذیب مدّعی رویت» است. مرحوم محدّث نوری این باب را با توقیع شریف به آخرین سفیر خاص امام (ع) در عهد غیبت صغری ـ علی بن محمد سمری ـ آغاز می کند. برابر این توقیع، مدعی مشاهده در غیبت کبرا پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ـ (کذّاب مفتر) است و ادعای وی غیر قابل پذیرش. علاّمه نوری اشکالات و خدشه هایی را بدین شرح بر این توقیع وارد می سازد که این توقیع، خبر واحد وضعیت است و لذا بر آن اعتمادی نمی توان کرد هم چنین شیخ طوسی هم که آن را نقل کرده بدان عمل ننموده لذا قابل اعتراض است.

«این خبر، ضعیف و غیر [از] آن، خبر واحد است که جز ظنّ از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد، پس قابلیت ‍[آن را] ندارد که با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا می شود، معارضه کند…»البته محققان بعدی در دفاع از این توقیع شریف خدشه های جدّی بر گفتار محدث نوری وارد ساخته اند که طالبان می توانند به کتاب های نگارش یافته پس از نجم الثاقب مراجعه کنند.

باب نهم، موجزترین بخش کتاب است و به بیان و اثبات یکی از مناصب خاصّ آن حضرت یعنی «دستگیری از درماندگان در بیابان و غیر آن» می پردازد. «اغاثه و فریادرسی درماندگان از مناصب الهیّه آن جناب خواهد بود…»
هم چنین «از القاب خاصه آن حضرت «غوث» است و معنای آن «فریادرس» است و حقیقت معنای این لقب الهی محقق نشود تا آن که صاحب آن دارای قوّه سامعه ای باشد که هر کس، در هر جا و پرسان که در مقام استغاثه برآید، بشنود…»راهنمایی در بیابان و دستگیری گمشدگان ‍[کار] حضرت اباصالح(ع) است که همان «غوث اعظم» و ولی عصر و صاحب الزمان است… »

باب دهم، به بیان وظایف و تکالیف بندگان خدا نسبت به حجّت کبرا (ع) اختصاص دارد که مرحوم مؤلف تکالیف عباد و افراد را به چهار نوع تقسیم می نماید: ۱) تکالیف قلبی ۲) تکالیف جوارحی ۳) تکالیف زبانی و ۴) تکالیف مالی؛ و در باب تکلیف قلبی می نویسد: «اگر انسان واقعاً جرعه ای از شربت گوارای محبّت به امام خود را چشیده و رشته قلبش بر حسب فطرت پیوسته به آن حضرت کشیده باشد، البته چنان مهموم (= غمگین) شود با فراقی چنین که خواب را از چشم برد و لذّت را از طعام و شراب… »

باب یازدهم، در بیان زمان های خاص مربوط به آن حضرت است مثل: شب قدر، روز جمعه، روز عاشورا، عصرهای دوشنبه و پنج شنبه، شب و روز نیمه شعبان، نوروز، و هر روز از زردی آفتاب تا آن گاه که به غروب می نشیند.
باب دوازدهم، در این باب نویسنده اعمال و آدابی را یادآور می شود که به شرط خلوص شاید بتوان به برکت آن ها به سعادت ملاقات آن بزرگوار فائز و نائل آمد و بهره و فیضی از آن وجود شریف بر گرفت:
«و معلوم شد که نیل به این مقصود در غیبت کبرا ممکن و میسور [است]، بلکه روشن شد که می توان به وسیله علم و عمل و تقوای تامّ و معرفت و تضرّع و انابت و تهذیب نفس قابل تلقّی اسرار و داخل در سلک خاصان و خواص شد…» مقصود در این جا به دست آوردن راهی است که شاید [بتوان] به وسیله آن در عمر خویش نوبتی به این نعمت برسد، هر چند در خواب باشد. مولّف کتاب را با ذکر زیارت ها و دعاهایی در این ارتباط پایان می دهد.

سخن را با توصیفات شیرین و تعبیرات دلنشین و عبارات لطیف علامّه نوری در دیباچه جنهالمأوی در مقام اظهار ادب و ثنا و ستایش به پیشگاه ناموس رهبر و امام عصر(ع) که حاکی از عشق و علاقه زاید الوصف آن مرحوم به مقام حجّت کبری است با ترجمه شیوای استاد محمدرضا حکیمی از کتاب خورشید مغرب آورده و با ستایش نامه وی در مقدمه نجم الثاقب به پایان می بریم:
عنقاء قاف القدم، القائم فوق مرقاه الهمم، الاسم الاعظم الالهی، الحاوی للعلم الغیر المتناهی، قطب رحی الوجود، و مرکز دائره الشهود، کمال النشأه و منشأ الکمال، جمال الجمع و مجمع الجمال، المترشّح بالأنوار الإلهیّه، المربّی تحت استار الربوبیّه مطلع الأنوار المصطفویّه ومنبع الاسرار المرتضویّه، ناموس ناموس الله اکبر و غایه نوع البشر، ابی الوقت و مربّی الزمان، الّذی هو للحقّ امین ٌو للخلق امان،ٌ ناظم المناظم و الحجّه القائم…»

«عنقاء بلند آشیان ستیغ ازلیّت، عقاب آسمان یُسرِ دور از حدّ فکر و همّت، اسم اعظم الهی، گنجور علم نامتناهی، محور چرخ وجود و هستی، نقطه پرگار شهود و حق پرستی، کمال بخش جهان و جهانیان، شمع محفل زیبایی و زیبایان، خاورستان انوار سبحانی، پرورده سراپرده غیبت ربّانی، مشرق انوار هدایت مصطفوی، مطلع اسرار ولایت مرتضوی، سرّ ناموس خدای اکبر، ربّ النوع افراد بشر، پدر زمان، مربی دوران، امین خالق منّان، امان مردم جهان، نظم آفرین منظومه های متراکم، حجّت بر حقّ قائم (ع)…»

خلف سلف، غالیه عزّت و شرف، قطب زمین وغوث زمان، کنز رجاء و کهف امان، گوهر تابان در بحر امکان، حجاب ازلی ایزد سبحان، و اسم اعظم الهیِ پوشیده و پنهان، عنقای قاف محیط به جهان، دادرس درماندگان و دادخواه خون برگزیدگان، پاک کننده دامان خاک از لوث ملحدان، فرمانفرمای ممالک زمین و آسمان حجّت بالغه خداوندی بر جهان و جهانیان، خلیفهالرحمان و امام الانس و الجانّ، حضرت بقیه الله صاحب العصر و الزمان (عج)…

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات