- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 164229 - 64/6
- وزن: 0.60kg
نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد
نویسنده: جلال آل احمد , سیمین دانشور
تنظیم: مسعود جعفری
ناشر: نیلوفر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 500
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
جلد اول ؛نامههای دانشور به آلاحمد در سفر آمریکای دانشور (۱۳۳۲ـ۱۳۳۱)
در این هنگام از ازدواج جلال و سیمین کمتر از دوسال گذشته بود. فضای سیاسی و اجتماعی نیز پرهیجان و تبآلود بود. همین دو مساله یعنی دوری آلاحمد از دانشور در نخستین سالهای زندگی مشترک و درگیر بودن او در فعالیتهای گوناگون سیاسی و اجتماعی به نامهها، حال و هوایی دوگانه بخشیده است: خصوصی و عمومی....
در این کتاب، معاصران نویسنده، اعم از رجال سیاسی، اهل ادب و هنر، و افراد عادی، از نقد و داوری نویسنده در امان نیستند. برای مثال در نامهی 16 بهمن 31 پس از خواندن رمان چشمهایش، اثر بزرگ علوی، که تازه منتشر شده است، به نقد و بررسی آن میپردازد.
همچنان که مثلا در نامهی 14 دی 31 تحلیل از خودکشی هدایت و دلایل آن را ارایه میدهد.... آن چه به سخنان آل احمد جذابیت خاصی میدهد، صراحت و صداقت اوست. شاید بتوان گفت او از این لحاظ در میان معاصران خودش همانندی ندارد به ویژه چون این نامهها را.... نوعی یادداشت روزانه میداند، در سخن گفتن هیچ آداب و ترتیبی را رعایت نمیکند؛.... از همینرو نامهها، جنبهی خود زندگینامهای و اعترافگونه دارند. اعترافاتنویسی غیر مذهبی که به دست کسانی چون ژان ژاکروسو به نوع ادبی مهمی تبدیل شد از شاخصههای تجدد به شمار میرود. این صبغهی اعترافوار در فرهنگ ما تازگی دارد و نشانهای از ذهنیت مدرن و غیر سنتی او است".
گفتنی است در بخش آغازین کتاب، پس از فراهم آمدن سالشمار زندگی و آثار "جلال آلاحمد"، شرح زندگی وی به اجمال بازگو گردیده است. این نامهها در طول سفر نگاشته شدهاند و ازاینجهت همانند یک سفرنامه هستند. خوانندهی اثر با «سیمین دانشور» سفر میکند و طعم دلتنگی و گاهی شکوههای او را میچشد.
«مسعود جعفری جزی» در مقدمهی این اثر از اهمیت بالای آثار این دو نویسندهی بزرگ میگوید: «نوشتههای منتشرنشده دانشور و آل احمد بخشی از همین میراث است. دانشور و آل احمد، بهعنوان دو نویسنده مطرح و تأثیرگذار، نماینده دورانی پرفرازونشیب از حیات اجتماعی و ادبی جامعه ما به شمار میآیند و بازخوانی آثارشان و کنجکاوی در زندگیشان، در حقیقت، بازخوانی یک دوره تاریخی است. نامههای دانشور و آل احمد نیز از همین لحاظ شایسته توجه است.»
ذکر جزئیات و تصویر بیکم و کاست واقعیتها و ماجراها نامهها را به سندی بیمانند تبدیل کرده است. این دقّت و جزئینگری در بازگویی مسائل مرتبط با زندگی خصوصی نویسنده نیز دیده میشود: از چای خوردن، غذا پختن، قیمت سیمان و آجر تا خصوصیات صاحبخانه و چگونگی استحمام و نظافت. آلاحمد در عرصه عمومی نیز با همین تندی و صراحت رفتار میکند و سخن میگوید. توصیف دقیق و مبتنی بر جزئیات حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره که توأم با استنباطها و برداشتهای خاص خود او است، به نامهها ارزش و اهمیت خاصی داده است....
کاغذ افسردهات رسید. در حالی که افسردگی و ملال را نباید جدی گرفت. محلش نگذار خودش می گذرد. اتفاق مهمی نیفتاده. تازه بالکل که حقوق تو را قطع کنند، قناعت میکنیم و تو همیشه بلد بودهای از صفر شروع کنی ... ایرانیهای اینجا، صدمین نفری که من دیدم و آرزوی یک روز زندگی در ایران را دارند، آنقدر غربت زدهاند و آنقدر بی سر و سامان که نپرس. هر روز در یک شهر و هر سال در یک دانشگاه و همیشه دلهره پول کم آوردن. به تو که رسیدم تا یک سال حرف دارم که برایت بزنم....
...می دانی چطوری است سیمین جان؟ از کاغذهایت -گرچه چیزی نمی نویسی- پیداست که تو هم حال مرا داری، ولی این هم هست که برای غصّه های تو مفرّی و یا مفرهایی هم هست که جلب توجّهت را می کند و نمی گذارد زیاد ناراحت باشی. و اینقدر دیدنی هست که خیلی چیزها را از یادت می برد. از کاغذها پیداست. خودت نوشته بودی که حالت «بهتر از آن است که متوقع بودی.» بدان که بهتر هم خواهد شد. اگر به مناسبتی، دو سطر یاد هندوستان بی بو و بی خاصیت من می افتی، دو سطر بعد مشاهدات جالب خودت را می نویسی. و همین انصراف خاطر اجباری خودش بزرگترین کمک ها را به تو می تواند بکند… هیچ می دانی که یک همچه سفری تو را چقدر کامل خواهد کرد؟ من بدبخت که اینجا بالاخره ماندنی شدم ولی اصلاً تو بگذار چشمهایت از دنیا پر بشود. آدم هرچه بیشتر ببیند و بیشتر بشنود و بیشتر تجربه کند، بیشتر عمر کرده است....
می دانی سیمین، یک آدم ملغمۀ تضادها است. نمی خواهم ادا در بیاوری و از خواندن این کاغذ خودت را ناراحت شده بدانی و بعد جوابش را بدهی که همچه شدی و همچه. می خواهم اینها را بخوانی و بدانی که این مرد چه جوری دارد خودش را برای خودش وصف می کند. من گاهی فکر می کنم که یک عمر واخورده ام. سرخورده و وازده شده ام. گیر کرده ام میان ادب و سیاست و از هردو مانده ام. گیر کرده ام میان مدرنیسم و عهد بوقی بودن و باز وازده شده ام. گیر کرده ام میان قناعت انزوا و جبروت قدرت و باز سرخورده ام. نه این را دارم نه آن را. گیر کرده ام میان عشق و عقل.