- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 156111 - 86/7
- وزن: 0.30kg
نامه های سیاسی سفیر بریتانیا
نویسنده: جان ملکم
مترجم: احمد توکلی
ناشر: خودکار ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 55
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1327 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ لبه عطف و جلد رویی زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
پایه سیاست انگلستان در ایران
سر جان مالکوم (۱۷۶۹ - ۱۸۳۳) (Sir John Malcolm) افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی، در اوایل قرن نوزدهم بارها جهت ماموریتهای سیاسی به ایران فرستاده شد. جان مالکم در ماموریت های خود موفق شد با بستن قراردادهایی با دولت ایران، که کاملا یک طرفه و به سود دولت انگلستان بود، علاوه بر رفع تهدید از سوی ناپلئون بناپارت و حمله افغانها به هند، منافع سیاسی و تجاری کشور متبوعش را تامین نماید و به پاس خدماتش به دولت متبوع خود انگلستان، لقب «سر Sir» بگیرد.
ملکم یک «نظامی- دیپلمات» بود که از سال 1800 میلادی تا 1810 سه بار به عنوان مامور دولت انگلستان به ایران آمده بود. انگیزه او در نوشتن این کتاب با ماموریت وی و همچنین اهداف دولت وی در ایران و آسیا کاملا مرتبط بوده است. به خاطر این منافع بود که ایران موضوع شناسایی شرق شناسی انگلیس شد.
اهمیت ایران برای انگلیس از این ناحیه بود که اولا ایران یک معبر استراتژیک برای حفاظت از انگلستان بود. در ثانی ایران نمی بایست برای دشمنان انگلستان به راهرویی تبدیل می شد تا از طریق آن بتوانند به منافع بریتانیا در هند لطمه بزنند. بدین خاطر رفتار سیاسی و دیپلماتیک ایرانیان باید کنترل میشد. برای کنترل رفتار سیاسی ایرانیان هم ضروری بود، تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانیان مورد و موضوع شناسایی قرار می گرفت.
فتوحات نادرشاه افشار در هندوستان در سال ۱۱۵۲ هجری (۱۷۳۹ میلادی) طریق حمله و تصرف هندوستان را به سایر فاتحین نشان داده بود. در مدت دوازده سال چهار مرتبه افغانها به هندوستان یورش بردند و آنرا فتح کردند اولین هجوم آنها به هندوستان در سال ۱۷۴۸ بود. حمله دوم آنها در سال ۱۷۵۱ و حمله سوم در سال ۱۷۵۶ و آخرین حمله آنها در سال ۱۷۵۹ میباشد. در سال ۱۷۹۸ نیز همین شور را در سر داشتند این بود که در این تاریخ به فتحعلیشاه متوسل شدند و مهدیعلی خان را بایران فرستادند که شرح آن قبلا گذشت.
همینکه دولت انگلیس و حکومت هندوستان از نقشه ناپلئون و پول اول اطلاع حاصل نمود سرجان ملکم را بعجله و شتاب از هندوستان مأمور دربار طهران نمودند که دولت ایران را از اتحاد با مهاجمین باز دارد و یک عهدنامه تعرضی و دفاعی با دولت ایران برقرار نماید شاید بتوانند هندوستان را از خطرات ناپلئون و امپراطور روسیه محفوظ دارند و در ضمن دولت ایران را حاضر کنند که از افغانها جلوگیری نماید که بهند حمله نکنند سرجان ملکم در پائیز سال ۱۸۰۰ وارد بوشهر گردید.
دولت ایران همه جا مهماندار بوده با عزت و احترام او را وارد طهران نمودند و در این باب رضاقلی خان هدایت در جزء وقایع سال ۱۲۱۵ هجری در کتاب تاریخ خود که وصف آن قبلاً گذشت چنین مینویسد:
«مارکویس لارد ولزلی فرمانروای ممالک هندوستان ... بریگادرجان ملکم بهادر را که از معتمدین آن دولت بود بسفارت ایران فرستاد با نامه دوستی ختامه پادشاه والاجاه قویشوکت انگلیس و بعضی تحف و هدایای مرغوبه نفیس، با شش نفر از نایبان و صاحب منصبان وارد ایران شد که از آن شش تن یکی جوانی استرجی نام و در حسن طلعت رشک ماه تمام بود. چون خبر ورود سفیر به بندر بوشهر رسید از جانب خاقان گیتیستان فتحعلیخان فوری نایب ایشیک آقاسی بمهماندار سفیر جلالت مسیر مأمور شد و راه فارس بر گرفت بعد از رسیدن سفیر مذکور به نیم فرسنگی شهر شیراز جنت طراز بحکم چراغعلیخان نوالی وزیر و آتالیق نواب شاهزاده حسینعلیمیرزا حکمران فارس وجوه اعیان و امراء و ارکان باستقبال سفیر جلالت مسیر روانه و با تکریم و تعظیم شایسته او را بباغ جهان نمای خارج شهر منزل دادند با پانصر عمله و همراهان فرنگی و هندوستان در خارج باغ و داخل عمارت خیام گوناگون بر پای کرد و ایچی مذکور با شش نفر همراهان انگلیسی سه بار بشرف دیدار نواب شاهزاده شرفیاب شد. شاهزاده با ملکم صاحب و جان استرجی بینظیر که نایب او بود و ... التفاتها فرمودند و مهربانیها نمودند.
پس از دیدار و گفتار باشارت پادشاه کامکار چراغعلیخان وزیر بینظیر و امرای دربار شاهزاده و اعیان فارس ببازدید او رفتند و او بهر یک در خور درجات ایشان هدایا داد و در جود و بذل و بخشش بگشاد چون از جانب خاقان گیتیستان مقرر بود که بعد از مراجعت موکب فیروزی کوکب از ساحات خراسان ببلده سمنان سفیر مذکور از فارس عزیمت حضور نماید و در پانزدهم شهر از شهر مزبور حرکت کرده راه عراق گرفتند و معززاً همی آمد تا حوالی تهران رسیدند باجازت و اشارت پادشاهی اعتمادالدوله حاجی ابراهیمخان صدراعظم با جمعی از امراء و ارباب مناصب سفیر را پذیره شدند و در خانه صدراعظم معزیالیه منزل گزید و دیگر روز بحضور پادشاه والاجاه ایران آمد و نامهٔ مودتختامه از نظر حضرت اقدس پادشاهی گذشت و پس از چند روزی تحف و هدایای او که الماسهای درشت گرانبها و آئینههای بزرگ باصفا و مروحههای صندل و عود و بافتههای پرند و پرنیان بود از نظر پادشهای گذشت و مقبول اوفتاد و مستدعیان کارگزاران دولت بهیه صورت قبول یافت و جواب نامه بنحوی شایسته و پسندیده مرقوم و سفرا را مخلع فرمود.
ملکم صاحب سفیر را باعطای کمر خنجر و کمر شمشیر مجوهر مکلل مفتخر و دیگران را باختلاف مراتب بخلعت آفتاب طلعت سرفراز فرمود و از جانب شهریاری حاجی خلیل خان قزوینی ملکالتجار ایران برسالت و سفارت هندوستان مأمور و باتفاق فرستاده فرمانفرمای مملکت هندوستان روانه مقصد شدند و این ملکم صاحب سفیری عاقل و باذل و خوشتقریر و دانا بود. رفتار و سلوک و مردمی وی و حسن و بهای استرجی در ایران هنوز مثل است و شعرای ایران در صفای جان استرجی شعرها گفتند و مهرها ورزیدند»
سرجان ملکم که در این موقع به کاپیتان ملکم معروف بوده در دسامبر ۱۸۰۰ مطابق ۱۲۱۵ هجری قمری وارد تهران گردید و در اندک مدتی موفق شد باینکه قرارداد سیاسی و معاهده تجارتی را بین دولتین ایران و انگلیس در تاریخ ژانویه ۱۸۰۱ مطابق ۱۲ شعبان ۱۲۱۵ هجری قمری منعقد کند و یک فرمان نیز از فتحعلیشاه بمهر و امضای شاه و بمهر و امضای صدراعظم و ارکان دولت بتمام حکام و مأمورین سرحدی فارس و خوزستان و سواحل خلیج فارس بگیرد که در همه جا با عمال دولت انگلیس همراهی و مساعدت نمایند و اگر فرانسویها یا سایر ملل بخواهند در نواحی جنوبی ایران ظاهر شوند و یا بخواهند در بنادر خلیج فارس بخشکی پیاده شوند نگذارند و مانع شوند.