- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188373 - 114/2
- وزن: 0.40kg
نامه های سیاسی دهخدا
نویسنده: علی اکبر دهخدا
به کوشش: ایرج افشار
ناشر: روزبهان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 140
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1358 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور - نمونه نامه ها
کتاب ؛ مجموعه ای از نامه هایی ست که علامه «علی اکبر دهخدا» در حد فاصل سال های مشروطه و ایام مبارزه برای آزادی تا سال های تبعید و بازگشت به وطن و عزلت گزینی نوشته است. خواندن کتاب «نامه های سیاسی دهخدا» علاوه بر آشنایی با منش سیاسی او، روایتگر تاریخی ست که از اواخر دوران قاجار تا اوایل پهلوی دوم بر ایران و ایرانی رفته است و نشان می دهد انسان دلسوز و آگاهی هم چون دهخدا، چه طور زبان گویای جامعه ی خموش، سرخورده، استبدادزده و بی سامان خودش بود.
نامه هایی که دهخدا خطاب به کسانی هم چون سیدنصرالله اخوی، ابوالحسن معاضدالسلطنه، میرزا محمدخان قزوینی و بسیاری دیگر از سیاستمداران و مطبوعات زمانه اش نوشته است، شرح دردمندی شاعر، ادیب و سیاستمدار بزرگی ست که سیاست، اقتصاد و میهن دوستی را با نگاه ژرف و نقادانه ای که به وضعیت جامعه و حاکمان و مردمان دارد، با طنّازی و نکته سنجی و ریزبینی اش سرشار کرده و درس سیاست را در کنار مشق نثرنویسی به ما می آموزد.
هنگامی که در نامه به یکی از رجال سیاست در تهران، پیش از انتخابات دور دوم مجلس شورای ملی می نویسد: «قحط الرجال ایران آن بلای مبرمی است که سوءعاقبت این ملت بدبخت را به تجلّی آفتاب می نمایاند. برای اداره یک مملکت، عقل، علم و کار لازم است. بدون این سه مایه اولیه، تصور حیات این مملکت یقینا ناشی از نوعی جنون است...»
دانایی و دردآگاهی مردی هویدا می شود که پس از سال ها تلاش برای آزادی، ناامید و درمانده، هم چشم انداز جنون آمیز کشورش را می بیند و هم مسیر درست را یادآوری می کند. خواندن هرکدام از نامه های کتاب «نامه های سیاسی دهخدا» که به کوشش مورخ و پژوهشگر بزرگ تاریخ و ادبیات ایران، «ایراج افشار»، به ثمر نشسته است، رنج و عشق، امید و ناامیدی و میل بی پایان مردی را نشان مان می دهد که سعادت و بزرگی این ملک و مردم، یگانه آرزو و خواست زندگی اش بود.
پس از مبارزات مجلس، دهخدا همراه چند نفر دیگری که تقی زاده در شرح حال دهخدا تعداد آن ها را ده دوازده نفر گفته است روز شنبه نوزدهم جمادی الآخر1326، یعنی حدود یک ماه از تهران به سوی انزلی حرکت داده شد. او در این وضع و حال، هیچ نوع امیدی و هیچ گونه پشتیبانی نداشت.
هیچ مایه از روشنی در پیش دیدگان او نبود. آنچه او را سخت آزار می داد غم مادر، خواهر و برادر کوچکش بود که در تکفل او بودند و در تهران آشوب یافته غریب و بی سرپرست می ماندند. در چنین حالی دو نامه می نویسد: یکی به دوست خود سیدنصرالله از سادات اخوی که بعدها به تقوى مشهور شد و در دوره اول وكیل مجلس و نایب رئیس بود و دهخدا در صور اسرافیل شیوه او را در شعر تمجید کرده، و او را از پیشروان تجدد در ادبیات خوانده بود. این است آن نامه سوزناک که حکم وصیت دارد؛ برای کسی که نمی دانست به کجا برده می شود و چه بر سر او خواهد آمد.