- موجودی: موجود
- مدل: 168699 - 51/3
- وزن: 0.20kg
نامه ها و ملاقات ها
نویسنده: شهریا وقفی پور
مترجم: شاهپور عظیمی
ناشر: چترنگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 132
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
نامهها و ملاقاتها؛ لاکان بدون فروید، با دلوز، از دریدا و جویس در ردهی آثار فلسفی جای میگیرد. وقفیپور در هشت بخش مجزا، تفاوت نگاه و شیوههای تحلیلی ژاک لاکان، فیلسوف و روانکاو فرانسوی، را با زیگموند فروید در پردازش مسائل فلسفی، اجتماعی و روانشناختی بررسی کرده است. در باب بازی لنگهبازی، کارآگاه فرویدی و کارآگاه لاکانی، صحنهی جنایت و صحنهی اولیه، اضطراب، لاکان و جویس، لاکان منهای فروید، عشق به مثابهی تکرار تصویر و فرمول رستگاری: انقلابی یا عاشق؟ بخشهای مختلف این کتاب را تشکیل میدهند.
جویس در اثر خویش، احیای فینه گن، همه زبان ها را به زبانی جدید ترجمه میکنند، آن هم با فرا رفتن از معنی (sense) و ترجمه معنی به نوشتار، چیزی از قبیل ترجمه اشکال هندسی به نوشتار یا همان نوشتن تابع ریاضیاتی شان.
در اینجاست که جویس از راهی دیگر به نتیجه روان کاوی، عمل در سطح ساختارها می رسد و از همین روست که لاکان در سمینار بیست و سوم: جویس به مثابه سنتوم، به امکان فراتر رفتن از روان کاوی میرسد و در پی آن است که از صورت بندی روان کاوی به مثابه منطق به صورت بندی روان کاوی به مثابه شعر می رسد، لیکن روی نوار موبیوس، چرا که این وارونگی با دنبال کردن کارکرد نوشتار صورت می گیرد....
نویسنده در این کتاب، در هشت بخش مجزا، تفاوت نگاه و شیوههای تحلیلی ژاک لاکان، فیلسوف و روانکاو فرانسوی، را با زیگموند فروید در پردازش مسائل فلسفی، اجتماعی و روانشناختی بررسی کرده است. در باب بازی لنگهبازی، کارآگاه فرویدی و کارآگاه لاکانی، صحنۀ جنایت و صحنۀ اولیه، اضطراب، لاکان و جویس، لاکان منهای فروید، عشق به مثابۀ تکرار تصویر و فرمول رستگاری: انقلابی یا عاشق؟ بخشهای مختلف این کتاب را تشکیل میدهند.
نخستین کابینتی که گشوده میشد، دفتر کارم (bureau) همان میشد. فقط کافی بود که دستگیره را بچرخانم و در کلیکی میکرد و برای من راه باز میکرد. در پشتهٔ لباسزیرها چیزی بود که این اداره را به ماجراجویی نویدبخشی بدل میساخت. باید راهی به منتهاالیه میگشودم؛ آنجا کپهٔ جورابهایم را مییافتم، گولهشده به سبکی ازمدافتاده. هر جفت به انبانی کوچک میمانست. هیچچیزی بیش از این وجدآور نبود که دستم را تا جایی که میشد به اندرون آن انبان فروکنم. این کار را بهخاطر گرمای آن نمیکردم؛ بلکه این «شاباش» (the Dowry) بود که در آن اندرون گولهشده به دست مییافتمش، اندرونی که به اعماقش کشانده بودم.
وقتی که دستم به دورادورش میرسید و با کمال قابلیتم، از داراییِ تودهٔ نرم پشمینم اطمینان حاصل میکردم، جزء دوم بازی پیش میآید که مکاشفه را موجب میشود. حالا به کار آن میشدم که «شاباش» را از انبان پشمینش استخراج کنم. بهسمت خود میکشیدمش، بیشتر و بیشتر تا آنکه رخداد به ظهور میآمد: «شاباش» را استحصال کرده بودم، لیک «انبان» ی که دربرگرفته بودش، دیگر وجود نداشت. نمیتوانستم این فرایند را با دقت لازم بیازمایم. با این حال، این بازی به من آموخت که فرم و محتوا، حجاب و آنچه پنهان میدارد، یکی هستند و والسلام. این بازی سرمشقم شد تا حقیقت را از ادبیات استخراج کنم، با همان حزم و احتیاطی که دست کودک، جوراب را از «انبان» بیرون میکشد. رهایش بهمددِ محاکات و در مقام اثبات عملیِ امکان گونهای دیگر از نوشتار که بایدش چنین خواند: گونهای دیگر از تفکر .