- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188088 - 119/2
- وزن: 1.50kg
نادره کاران
نویسنده: ایرج افشار , محمود نیکویه
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1112
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
سوگنامه ناموران فرهنگی و ادبی- 1381- 1304 ش
کتاب حاضر شرح زندگی و بیان عملکرد فرهنگی مردان زنانی است که در قرن اخیر، هر یک به گونه ای به گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی پرداخته و با نشر آثار خود گوشه های تاریک این تمدن کهنسال را روشن نموده اند.نام کتاب برگرفته از تعبیر زیبای است که محمد تقی ملک الشعرای بهار در غزل مشهور خود به مناسبت وفات عارف قزوینی آورده و متن آن غزل در صدر این کتاب نقل شده است.
از این بابت هر یک از آنان سرگذشتی دلپذیر دارند که می تواند برای جوانان امروز و آیندگان نمونه و سرمش باشد.دانشمندانی که با عشق و علاقه به سرزمین خود، بدون کمترین چشمداشتی در شناساندن فرهنگ گذشته این دیار و تقویت حس ایران دوستی در نسل های کنونی و آینده کوشا و کارآمد بوده اند.
آنچه که نوشته های افشار را از دیگران متمایز می کند به سبب یک ویژگی مهم است که در دیگران نیست، و آن این است که نویسنده با اکثر آنان دوست، رفیق، همکار، همقدم، همراه، همسفر، همکلاس و... و به نحوی آشنا بوده است و با برخی دیگر نیز به سبب استاد و شاگردی پیوندی دیرینه داشته و با گروهی نیز رفیق و همدم و همسفر کوه و بیابان و جنگل بوده و خلاصه به سبب نزدیک به شصت سال کار مطبوعاتی اعم از سردبیری و صاحب امتیازی، اکثر اشخاص را از راه کار فرهنگی شناخته و گاهی نیز به جهت نامه ای و مقاله ای از آنان با آنها آشنایی به هم زده و دوستی پایدار میانشان برقرار شده است.
از این نظر کتاب حاضر گذشته از حدیث دیگران، تا حدودی روایت زندگی فرهنگی نویسنده نیز هست، چرا که در خلال بیان زندگی افراد مختلف، به نحوه آشنایی خود با آنان پرداخته و بدین وسیله گوشه هایی از زندگی و کار خود را نیز نمایانده است.
در این سوگنامه، سرگذشت کوتاه یا بلند ششصد و نه تن از بزرگردان و نامروان فرهنگی دل سوخته و فرهنگ دوستان دلباخته که در پنجاه و چند سال اخیر در گذشته اند ، آمده است . همه نوشته هایی است که پیش از این ، جای جای در مجله های ادبی جهان نو، مهر ، فرهنگ ایران زمین ، سخن ، یغما ، کتابهای ماه ، راهنمای کتاب ، آینده ، آدینه ، کلک و بخارا به چاپ رسیده است .
درباره هر یک ازین ناموران فرهنگی چون در می گذشت ، بنا بر شناختی که ازو داشتم و تاثیری که از درگذشتش برایم پیش می آمد مطلبی می نوشتم . درباره بسیاری هم قصور کرده ام و نوشته ای بر بیض سواد نشده است ، اما ناگفته پیداست که مقام آنها پیش اهل نظر مشخص و مزار مردم عارف دورن سینه ماست.
سرگذشت نویسی در میان ایرانیان و دیگر ملل مسلمان همیشه مرسوم بوده است . کتابهایی که به معرفی محدثین و برای شهر های مختلف نوشته می شد، نمونه خوبی است از آن مرسوم . برای طبقات دیگر هم کتابهای متعدد هست مانند: پزشکان ، صوفیان ، وزیران ، پادشاهان، فقیهان ، ادیبان ، شاعران ، اغانی سرایان ، مدفونان یک شهر و جز اینها .
نویسندگان آن کتابها را بنا به سلیقه و ضرورت ، به ترتیب سنواتی ، نامگانی ، موطنی و جز اینها منظم و تالیف می کرده اند . شمار این دست از کتب در زبانهای فارسی و عربی را اگر بخواهیم به تخمین هم بگویم چیزی کمتر از دو سه هزار جلد نخواهد بود . روز به روز هم بر شمار آنها افزوده می شود . این گونه از آثار را با اصطلاحات متعددی مانند طبقات ، اعلام، تذکره می شناسانند .
طبقاتی که نامشان و یادشان بر قلم من رفته است از استادان ، ایران شناسان ، پژوهشگران ، ادیبان : شاعران ، رجال فرهنگ خواه ، کتابداران، ناشران ، کتابفروشان ، مدیران چاپ و هم صحبتی آنها بهره ها برگرفته ام و به حد مقدور آداب و اخلاق و آثار آنها را می شناخته ام . امیدوارم آنچه درباره آنان نوشته ام از هر گونه گزاف و نادرستی به دور باشد و لافی بر قلمم نرفته باشد . کوششم بر آن بوده است که آن طور باشد. موفق بوده ام یا نه داوری راستتین به درست اندیشان است. جز این معمولا کوششم بر ان بوده است تا از شناساندن و حق گذاری نسبت به فضلای دور افتاده شهر ها و آبادیهای بر کنار از جنجال تهران غافل نمانم و نام آ، بزرگواران فرونیفتد.
در مورد ایران شناسان ـ از فرنگ و هند گرفته تا ژاپن و ینگی دنیا ـ چنانکه می باید شاید انتظار خوانندگان براورد نشود. زیرا ذکر گروهی از آنان را در بردارد . آنچه نوشته ام تصادفی بوده است. با این همه نام بسیاری از ایرانشناسان دوستدار فرهنگ ایرانی درین مجموعه آمده است . تا زمانی که مجله آینده منتشر می شد می کوشیدم در گذشته ای که سزاوار یادمان باشد فراموش نشود. پس از آن هم چون لطف علی دهباشی را پشتیبان داشتم به تفاریق در کلک و بخارا آن رویه را ـ نه چندان منظم و به حوصله ـ دنبال می کردم . ولی به تدریج دستم و ذوقم و قلمم از سرگذشت نویسی در گذشتگان خشکید . این هم نوعی است از آن حکایت مشهور خیاط در کوزه افتاد.
برای بعضی از فضلا به مناسبتهای مختلف چند بار و در چند جا و چند مرحله مطلبی نوشته ام . آقای محمود نیکویه مناسب دیده است همه را به سیر زمانی نوشته ها به دنبال هم بیاورد. اگر تکراری در نوشته ها دیده شود بدان دلیل است و شاید بی فایده هم نباشد از این لحاظ که خواننده با سنجش دو نوشته می تواند معایب نظر و کوتاهی حافظه مرا دریابد.
در سرگذشت عده ای از بزرگان مانند: اللهیار صالح ، دکتر محسن صبا، دکتر رضا زاده شفق ، امیر مهدی بدیع، حبیب یغمایی، دکتر ذبیح الله صفا، دکتر عبد الحسین زرین کوب، احمد گلچین معانی ، سعید نفیسی ، سید محمد علی جمالزاده ، کرامت رعنا حسینی و چند تن دیگر نامه ها یا گوشته هایی از نامه های آنها را به چاپ رسانیده بودم . ولی آءای نیکویه معمولا از آوردن آنها برای پیش گیری از حجیم شدن کتاب به حق خودداری کرده است.
گفتن این نکته هم مناسبت دارد که درین نوشته ها یک دستی و یک نواختی و یکسانی نیست . فهرست تالیفات به یک گونه آورده نشده است . هر یک مربوط به زمانی و حالی بوده است . در سرگذشت عباس اقبال ، سعید نفیسی ، مجتبی مینوی و سید حسن تقی زاده صورت نسبتا کامل آثارشان را می بینید ، ولی ذیل احوال بعضی چنان فهرستی نیامده است. البته از صاحبان این ترجمه ها، پس از وفاتشان کتابهایی از نوشته آنها یا مجموعه هایی درباره آنها چاپ شده است که میباید نشانی آنها به سرگذشتشان افزوده می شد ولی این کاری است گران که اکنون در توانایی من نیست.
این مجموعه شاید ازین حیث بتواند مفید واقع شود که یاد جمعی را در بر دارد که جای دیگر شاید اطلاع دو سطری هم درباره آ،ها نیامده باشد . اگر چنین باشد کوشش محمود نیکویه در گرد آوری این نوشته های ناهمگون ثمری و اثری خواهد داشت.
من از روزگار خردی بسیاری از بزرگان ادب و سیاست را در خانه پدری دیده بودم . چون به دانشگاه رفتم و نام آنها را در کتابها و مجلات می دیدم طبعا دیدارهای عهد کودکی با آنها برایم افتخار آفرین بود و شاید به مناسبت همان تاثرات بوده است که به سرگذشت نویسی برخی از آنها پرداختم . پنجاه و چند سال پیش سرگذشتهایی را که از بیست و هشت تن از بزرگان محققان و مولفان نوشته بودم آرام آرام به صورت کتابی در آوردم و به نام نثر فارسی معاصر به چاپ رسانیدم . در ذیل مقدمه همان کتاب بود که اشاره وار تالیفات نوزده دانشمند دیگر را هم شناسانیدم.
اینکه عرض شد از روزگار خردی بزرگانی را در خانه پدری دیده بودم لاف و گزاف نیست . از روزی که پدرم در تیرماه 1304 (سه سال پیش از تولد من ) مجله آینده را تاسیس کرده بود عصر روزهای سه شنبه را به پذیرایی ادیبان و شاعران و دلبستگان کمالات ملی اختصاص داده بود . اگر چه مجله آینده در 1306 خاموش شد ولی آن جلسات منظما تا اوایل سال 1315 در تهران برگزار می شد . به طور مثال هنوز چهره آن روزگار حیدر علی کمالی ، مصطفی فاتح ، علی دشتی ، اللهیار صالح ، نصر السلطان مین باشیان ، علی پاشا صالح ، رشید یاسمی ، احمد کسروی ، سعید نفیسی ، ملک حجازی قلزم را که از شش هفت سالگی خود دیده بودم به یاد می آورم. پس از آ، که پدرم خانه اش را به باغ ردوس شمیران انتقال داد، دوستانش رضازاده شفق، دکتر قاسم غنی ، محمود فرخ ، ابراهیم پورداود، حبیب یغمایی، عباس اقبال از یادم نرفته است . می خواهم عرض کنم که احترام گذاردن به این قبیله با شیر من اندرون شده است و با جان به در رود.
چند سال پیش ، از جانب دوست فاضل محمود نیکویه ـ از رشت ـ مکتوبی دلاویز به دستم رسید که در آن نوشته بود نوشته های مرا در مرگ اشخاص از مجله های مختلف بیرون نویس کرده است و خواسته بود که اگر می پذیرم آنها را در کتابی به چاپ برساند . در قبال این کارگران و لطف بیکران چه می توانستم گفت جز سپاسگزاری . تنها خواهم آن بود که چیزی از نوشته کوتاه نشود و هر چه نوشته ام به همان طور تجدید شود که بوده است .تاکید کردم نوشته هایی باید به چاپ برسد که درباره گذشتگان است نه آنها که از نعمت حیات برخوردارند ، و درازتر باد عمرشان .
متن غزل را آن طور که در دیوان آن استاد سخن چاپ شده است در سر آغاز این مجموعه نقل کردم نه آن طور که به هنگام درگذشت محمد قزوینی در مجله یغما آورده اند و موجب خشم مرحوم ملک شده بود . مصراع مضبوط در یغما چنین است: از بلک ادب حکم گذاران همه رفتند . اگر دلپذیر تر باشد سخن سراینده غزل نیست.حضرت ملک خود فرموده است: از ملک ادب داعیه داران همه رفتند.
از جناب محمود نیکویه و اولیای بزرگوار نشر قطره (آقای مهندس فیاضی) و نیز آقای صادق نژاد که ریزه کارانه نادیده ای مرا در غلط گیری دیده و اصلاح کرده اند ، سپاسگزارم که چنین بزرگواری را درباره این نوشته ها نشان داده اند ولی در حقیقت گونه ای احترام گزاردن به آن بزرگان یعنی نادره کارانی است که میان ما نیستند.