- موجودی: موجود
- مدل: 201368 - 102/4
- وزن: 0.30kg
میعاد با خورشید
نویسنده: کاوه گوهرین
ناشر: آرویج
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 204
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
شرح ابیات ، کنایات ، واژه ها
در بخش آغازین کتاب ، به اجمال از زندگی ، احوال و آثار مولوی یاد میشود ; آن گاه 78 غزل ، 3 ترجیعبند ، و 40 رباعی از دیوان کبیر انتخاب شده در زیر نویس معانی برخی ابیات ، واژگان و اصطلاحات فراهم میآید.
دیوان شمس تبریزی یا دیوان کبیر ، دیوانی مشتمل بر غزل (بیش از همه) و قصیده و قطعات فارسی و عربی و مَلمّع و ترجیعبند و رباعی از مولوی یا مولانا است. از برجستهترین آثار شعر عرفانی در قلمرو فرهنگ اسلامی و ادب پارسی به شمار میرود و جلوهگاه یکی از شگفتآورترین نمونههای روابط معنوی و روحانی میان دو انسان استثنائی است که عشق جنونآمیزشان به وحدت و یکی شدن میرسد تا جایی که مولوی غزل میگوید و در پایان نام شمس تبریزی را به عناوین مختلف میآورد.
شرح دیوان شمس تبریزی، اثری است که در جهت شناخت و فهم غزلیات مولانا گردآوری شده است. کریم زمانی در صد فصل و در جلد دوم این کتاب مانند جلد اول آن، به تشریح و تفسیر اشعار دیوان شمس تبریزی پرداخته و وزن، تفسیر ابیات، ارائۀ مراجع و کتب و اشاره به احادیث و آیات قرآن نیز در آن گنجانده شده است.
ای معشوقی که همچون رستاخیزِ ناگهانی ، وجود مرا زیر و رو کرده ای . و ای کسی که رحمتی بیکرانه هستی ، و ای کسی که در جنگل اندیشه های زائد و جدل های زحمت افزا ، آتش عشق و جذبات روحانی را شعله ور ساخته ای .وصف شمس تبریزی تواند بود که ظهورش سبب انقلاب روحی مولانا شد . مولانایی که پیش از رستاخیز شمس ، دریایی ارام بود و با جلوه و جبروتی عالِمانه در حلقۀ پیروان خود گام برمی داشت ، چنین فرد محتشم و مقتدری را شمس ، زیر و زبر کرد .
همۀ تعلّقات و تعیّنات سنگین و دست و پاگیر را به یک سو نهاد و قلندروار در کوی و بازار می رفت و با پیروان همۀ ادیان بر سر مهر و شفقت بود و به معابدشان سر می زد و حتّی خراباتیان و روسپیان را نیز مجذوب خود می گردانید و به حیات طیّبه می انگیخت .
...در زبان مولانا معانی و دلالت های مختلف دارد ، و از این رو نمی توان اندیشه را بر یک معنی و یک جهت حمل کرد . اندیشه در مجموع شامل خواطر دنیوی و ادراکات عقلی و همه فعالیت های ذهنی می شود ، چه از نوع برین از نوع فرودین. اندیشه راستین در نظر مولانا آن نوع فعالیت ذهنی است که در برابر آدمی دریچه ای به سوی آقاق حقیقت بگشاید ، نه آنکه ذهن ، بوزینه وار از این شاخه بدان شاخه برجهد و با مفاهیم ذهنی و واژگان رنگارنگ بازی کند! چنانکه کار متفلسفان همین است! چه بسا فعالیت های ذهنی که آدمی را به جای رساندن به گلشن لاهوت ، به برهوت هیروت پرتاب کند