- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 158487 - 42/5
- وزن: 1.10kg
میراث باستانی ایران
نویسنده: ریچارد ن. فرای
مترجم: مسعود رجب نیا
ناشر: علمی و فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 510
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
مصور
بر دانش پژوهان پوشیده نیست که دامنه دانش در هر رشته ای پیوسته در پیشرفت و گسترش است و هر روز پرتوی نو درخشندگی می کند و پاره ای از آنچه در گذشته بر جهانیان نا پیدا و تاریک بود پدیدار و روشن می سازد
استاد ریچارد فرای شرقشناس نامی و استاد کرسی فارسی دانشگاه هاروارد که چندین سال در ایران به سر برده اند و در دانشگاه تهران به بررسی ادبیات ایران سرگرم بوده و از استادان ادبیات فارسی بهره گرفته اند در این کتاب که متن انگلیسی آن به سال ۱۹۶۳ چاپ شده است آخرین پیشرفتهای علمی و نتایح بازپسین کاوشهای باستانشناسی و به ویژه آنچه دانشمندان شوروی درنسا با کاوش یافته اند و از نظر تاریخ اشکانیان که گوشه ای است از تاریکترین پاره های تاریخ ایران اهمیت بسیار دارد به خوانندگان عرضه می کنند.
در پی فروپاشی حکومت هخامنشی به دست اسکندر مقدونی، سلوکیان در ایران بر کار شدند؛ سلسلهای که ۳۱۰ سال بر آسیای غربی فرمان راند (سالهای۳۱۲ تا ۶۴ پ.م). آنان جانشین سلوکوس یکم ـ از سرداران اسکندرـ بودند و نزدیک به ۱۷۰ سال بر سرزمینهای غربی و ۷۰ سال بر بخشهای شرقی ایران فرمان راندند تا اینکه در سال ۲۶۱پ.م سرزمین باختر (بلخ) از حکومت سلوکیان اعلام استقلال کرد و دولت یونانی بلخ پا به عرصه نهاد.
ارشک نیز در سال ۲۳۸پ.م بر ایالت پارت (خراسان امروزی) چیره شد و سلسله اشکانی را بنیاد نهاد و بهتدریج بیگانگان را راند؛ اما آثار فرهنگی یونان قرنها در این دیار و نواحی بسیار گستردهای پایید که به «عصر هلنیستی» نامبردار است؛ دورهای مابین مرگ اسکندر در سال ۳۲۳پ.م تا پدیدآمدن امپراتوری روم. در این دوران، تأثیر فرهنگی و قدرت یونان در اروپا و آسیا در اوج خود بود، به طوری که در ادبیات، هنر، تئاتر، معماری، ریاضیات، فلسفه و موسیقی دیگر ملل، از جمله ایرانیان آثاری به جا نهاد و نوشتار زیر به همین موضوع میپردازد.
هنر هخامنشی، هنری درباری بود و این شیوه هنری بسیاری از سنتهای گوناگون باستان را از سراسر خاور نزدیک گرد میآورد؛ همچنان که هخامنشیان نیز بسیاری از مردم این بخش از جهان را زیر فرمان آورده بود. هنر یونان درست در برابر هنر هخامنشی، هنری بود که هیچ ریشه درباری نداشت و از مردم الهام میگرفت و برایشان فراهم میشد و اساطیر و رسمهای رایج میان ایشان را مجسم میساخت. در زمان هخامنشی مردمان سامی و مصری هنری داشتند که با اساطیر و رسومشان پیوند داشت؛ ولی در ایران «هنر متکی به رسوم» وجود نداشت. آنگاه که یونانیان در مصر جایگزین ایرانیان شدند، هنر و رسوم بومی مصر در پرستشگاهها و روستاها رونقی گرفت؛ اما در اسکندریه هنر یونانی غلبه داشت. همین امر در بینالنهرین نیز صدق میکرد.
در ایران اوضاع اندکی دگرگون بود؛ زیرا ایرانیان که سبکی درباری داشتند، بر جهان فرمانروایی میکردند و اکنون که یونانیان چیره گشته بودند، میبایست برای ایشان شیوهای نو و درباری پدید آورند. هنر هلنی با هنر کهن یونان متفاوت بود. برخی گفتهاند هنر کهن یونان بیشتر به پیروی از طبیعت گرایش داشت، در صورتی که هنر هلنی بیشتر در پی آفرینش تصوری غیر عادی بود. شاید درست باشد که میگویند هنر همان راهی را در پیش میگیرد که دین و سیاست در پیش گرفتهاند و آنچه تفاوت در میان هنر باستانی یونانی و هنر هلنی دیده میشود، نتیجه نفوذ خارجی مشرق نیست، بلکه حاصل تغییری است که در جامعه یونان پدید آمده.
در ایران به سبب وجود سنتهای امپراتوری، درآمیختن و یکپارچهشدن عناصر شرقی کهن با عنصر نوین یونانی و پدیداری شیوه درآمیخته دیگری در هنر زودتر از سوریه و بینالنهرین رخ نمود. عناصر دیگری نیز در قرن اولپ.م هم در ایران و هم در شرق مدیترانه به این ترکیب افزوده شد. در ایران این عنصر همانا سنتهای فرهنگی نوینی بود که از آسیای میانه و مخصوصاً از پارتیان رسیده بود و موجب ظهور هنرهای جدیدی در دربار فرمانروایان ایران شد. در غرب، رومیان موجب بروز هنر یونانی و رومی شدند. فرارسیدن این هر دو عنصر، آغاز برافتادن دوران هلنی بود.
نمیتوان گفت یک دین خاص «ایرانی»، در زمان هخامنشیان وجود داشته است؛ زیرا هخامنشیان بسیار تحت تأثیر بومیان غرب ایران و فرهنگ بینالنهرین قرار داشتند؛ مثلاً آیین پرستش الهه باستانی بینالنهرین که نانای (Nanai) نام داشت، شاید با آیینهای ویژه آناهید در دوران اخیر فرمانروایی هخامنشی درآمیخته و در سراسر امپراتوری پراکنده شده بود. وضع پیوند «آناهیتا» و «نانای» روشن نیست و نمیتوان با در کنار هم آوردن این دو همچون دو الهه مساوی و متحد، مسئله را حلشده انگاشت. آیین آناهیتا و نانای در اقطار جهان پراکنده گشت، چنانکه از مردی سُغدی به نام «بنده نانای» که در سینکیانگ چین در اوایل سده چهارمپ.م میزیسته و نیز از املاک پرستشگاه نانای در نسا (واقع در پارتیا) در قرن دوم پ.م آگاهی یافتهایم. اهمیت آیین آناهیتا در ارمنستان و غرب ایران بر همگان آشکار است. ارمنیان شاید در پایان فرمانروایی سلوکیان نانه(Nane) و آناهیتا هر دو را با آرتمیس برابر میدانستند.
در ادبیات نیز مانند دین درآمیختگی روی داد و نوشتههایی مانند «اسکندرنامه»ها که پر از تصورات و تخیلات پرمبالغه بود و کتاب اخنوخ۶ پدیدار شد. تعبیر داستانی و عرفانی متنهای کهن رواج یافت و بروس (Berossos) اساطیر باستان را به گونه تمثیل و داستان تعبیر کرده است. در این دوران خدایان کهن به صفات آدمیان درآمدند. اعتقاد به کاهنان پیشگو و کتابهای جادو و سحر و ستارهشناسی بالا گرفت. فیلسوفان گذشته به دانش و شناخت جهان از راه علوم طبیعی گرایش بسیار داشتند؛ اما در قرن اولپ.م توجهشان به سرنوشت روان و پیوند آدمیان با خدا معطوف شد. توجه به جادو و اعداد در نزد «نوفیثاغورسیان» بهخوبی نمایان شده است؛ چنانکه در آن شیوه فلسفی اعتقاد به اعداد وسیلهای شد برای رهبری سرنوشت آدمیان. شاید بتوان گفت که در دوران اخیر تمدن هلنی، اوضاع به تباهی گرایید و دبستان اصالت خرد یونانیان و قدرت مطلق سازمانها و نهادهای دینی کهن مشرق، در راه نابودی افتاد.
بخش «وندیدادِ» اوستا، نمایاننده این دوران است. تاریخ گردآوری «اوستا» را نمیتوان تعیین کرد؛ اما چنین مینماید که در دوران سلوکیان و آغاز پارتیان کتاب رسمی و پذیرفتهای وجود نداشت و در آن زمان «یَشت»های مختلف را گروههای گوناگون با روش درآمیختن و التقاطی که رواج یافته بود، گرد آوردند. در این دوران گویا اساس و پایه پراکندن «آیین مهر» (میترائیسم) در امپراتوری روم گذاشته شد که از لحاظ غربیان یک ایزد ایرانی بود.
فهرست
سرزمین ایران و مناظر جالب آن
سنتهای ایرانیان
ایران و سرزمینهای مغرب آن
اشکانیان
جانشینان هخامنشیان
افتادن ایران بدست مسلمانان
و...