- موجودی: موجود
- مدل: 122441 - 101/2
- وزن: 1.80kg
میدل مارچ
نویسنده: جورج الیوت
مترجم: مینا سرابی
ناشر: دنیای نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1227
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 2
کیفیت : نو ؛ روکش کتاب زدگی مختصری دارد.
مروری بر کتاب
«میدل مارچ» اثر جاودان جورج الیوت را مینا سرابی به فارسی برگردانده است. نام اصلی نویسنده این رمان، ماریان ایوانز بود، اما نام مستعار مردانهی جورج الیوت را برای خود برگزید تا اطمینان یابد آثارش مورد توجه مخاطبان قرار میگیرند. او مایل بود نگاهی جدیتر به آثارش شود و تنها یک نویسندهی داستانهای عاشقانه محسوب نشود. از این نویسنده انگلیسی ۷ رمان و ۱۱ کتاب شعر منتشر شده است.
در میان این آثار «میدل مارچ» شاهکار او به حساب میآید. میدل مارچ، اوج نبوغ جورج الیوت بوده و در تاریخ ادبیات انگلیسی برای خود جایگاهی مستحکم دارد. میدل مارچ نخستین بار در سال 1871 منتشر شد و پس از آن بارها از سوی ناشران مختلف به چاپ مجدد رسید. ویرجینیا وولف یکی از نویسندگان مطرح، میدل مارچ را رمانی قابل توجه میدانست.این رمان در سال 2007 در لیست ده رمان برتر دنیا قرار گرفت. شخصیت محوری داستان، دختر جوان و خیالپردازی است که شمهای از خصوصیات اخلاقی نویسنده را در خود دارد.
این اثر زندگی چند خانواده ساکن میدل مارچ را روایت میکند. قهرمان کتاب دورتا بروک، دختر جوانی است که به درخواست ازدواج کشیشی به نام ادوارد کازوبن، پاسخ مثبت میدهد، اما... زمانی که انتشار رمان میدل مارچ به صورت داستانی دنباله دار در مجله بلک وود آغاز شد، توانست توجه خوانندگان بسیاری را به خود جلب کند و آنها را وا دارد بیصبرانه در انتظار چاپ قسمت بعدی داستان باشند؛ اما هیچ کدام از آنها نمیدانستند نویسنده چیره دست این رمان زنی به نام ماریان ایوانز که از نام مستعار مردانه جورج الیوت استفاده میکند.
حتی گذشت زمان نیز چیزی از جذابیتهای این رمان کم نکرده است. با وجود آنکه حدود صد و پنجاه سال از نوشته شدن میدل مارچ میگذرد، اما هنوز هم میتواند خوانندگانش را با خود همراه کند. همچنین فیلمها و سریالهای متعددی براساس این رمان ساخته شده است.
رشته های متفاوت این داستان با نخ هایی باریک و گاه تصادفی که زندگی انسان ها را به هم پیوند می دهد، مرتبط می شوند. همچون اکثر رمان های بزرگ، میدل مارچ جورج الیوت بیش از یک داستان دارد. داستان «داروتیا بروک»، داستان دختری است پرشور که زندگی کسالت بار خانه روستایی که در آن بزرگ شده او را راضی نمی کند. او هم مثل مگی تالیور (شخصیت داستان آسیاب رودخانه فلاس) و همچون ماریان اوانز جوان (نام اصلی جورج الیوت)، از توان خود برای پیشرفت آگاه است و شور و طراوتی دارد که او را از خواهرش «سليا» متمایز می کند.
دختر جوان معمولی که تا حدی از برتری داروتيا می ترسد و تا حدی به «افکار دو دو» می خندد. روشن است که سلیا، با شخصیتی سبک تر و زودرس تر، باید با سِر «جیمز چتام» که شخصیتی ساده، معمولی، و قابل فهم دارد، ازدواج کند، حال آنکه داروتیا با دانشمندی مسن به نام «کاساوبن» پیوند زناشویی می بندد. داروتیا در این خیال است که زندگی خود را وقف کمک به او و کارش کند، کاری ظاهراً بزرگ که داروتیا بعداً می فهمد چیزی نیست مگر دل خوش کنکی که او را از زندگی دور می کند، ملغمه ای کسالت بار از افکار افراد دیگر که برای تألیف کتابی که هرگز نوشته نخواهد شد گردآوری شده اند، و تازه اگر چنین کتابی تألیف هم بشود، ارزشی نخواهد داشت.
از دلسردی داروتیا در مورد کار کاساوبن که بگذریم، او سرخوردگی طبیعی زن جوان و شادابی را دارد که با مردی ازدواج می کند که نابهنگام پیر شده و احساسش مدتها قبل خشک شده است. گرچه احساس حسادت آنقدر در او هست که حتی قبل از آنکه داروتیا خود بداند، عشقی را که میان داروتیا و پسرخاله هنرمندش، «ويل لدیسلاو» به وجود می آید، ببیند.