- موجودی: موجود
- مدل: 204354 - 76/6
- وزن: 0.30kg
می توان فراموش کرد؟
نویسنده: هانس ولفگانگ کخ
مترجم: پریچهر معتمد گرجی
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 235
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت: درحد نو
مروری بر کتاب
این کتاب تصویری تکان دهنده از آلمان نازی و واپسین سالهای جنگ دوم جهانی به دست می دهد. نویسنده کتاب که در 9 سالگی دواوطلبانه به عضویت سازمان جوانان هیتلری در آمده و در پایان جنگ ، نو جانی سیزده ساله است ، با زبانی ساده و بی تکلف از تجربه های تلخ و شیرین خود سخن می گوید و بخشی از رویدادهای مهم و حساس آن دوران را آن چنانکه در ذهن کودکانه اش نقش بسته است بیان می کند. خواننده به آرامی در جریان حوادث قرار می گیرد و از نگاه ویژه ای به مهمترین مسائل آن دوران می نگرد....
نویسنده این داستان را سال ها بعد از جنگ تعریف کرده اما توانسته حس کودکی که در مواجهه با حوادث بزرگ، بزرگ شده را به خواننده منتقل کند. در فصل طولانی 1944، او علاوه بر آنکه هنوز به پیروزی آلمان امید دارد یا آرزوی آن را دارد، اضمحلال روحیه سربازها، ناامید شدن مردم، سردرگمی فرماندهان و نشانه های نخست شکست را حس می کند و حس خود را بازبانی البته نه چندان کودکانه بازتاب می دهد. کتاب از این جهت مهم است که تصویری از درون جبهه آلمان ارائه می کند که غرور پیروزی یا بی اطلاعی آن را به انحراف نکشانده است. همین تصویر درونی شاید دلایل خودکشی پیشوا را هم توضیح دهد....
...سعی کردم سرپا بایستم اما دردی که در ران راستم بود مرا به خود آورد. وقتی به پای راستم نگاه کردم دیدم غرق خون است. لنگلنگان خودم را به جاده رساندم و از یکی از رهگذران سراغ نزدیکترین پست کمکهای اولیه را گرفتم.