موش و گربه

موش و گربه

نویسنده: شیخ بهایی
باز نویسی: پرویز شعبانی
ناشر: بحرالعلوم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 80
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ : 2

کیفیت : نو ؛ نوشته تقدیمی دارد

مروری بر کتاب

مصور

افسانه تمثیلی موش و گربه شیخ بهایی، نویسنده قرن یازدهم هجری، داستان دشمنی موش و گربه است که به زبانی ساده بازنویسی شده.هر یک از آنها سعی می‌کند با ذکاوت بیشتری که هنگام قصه‌گویی به خرج می‌دهد دیگری را با حیله‌گری اغفال کند.

آورده اند که موش پرهوشی از گوشه ای توشه جمع کرده؛ ناگاه گربه ای در کلبة او درآمد، موش را دست و پا به هم بر آمد و در زیر چشم نگاهی می کرد و از سوز سینه آهی می کشید. گربه برآشفت و گفت: «ای دزد نابکار از برای چه آه کشیدی و از من چه دیدی که سلام نکردی؟»

موش در جواب گفت: ای شهریار عالی مقدار هرگز کسی شنیده و دیده باشد که در حالت نزول ملک الموت کسی بر او سلام کرده باشد؟ از این جواب گربه بسیار آزرده خاطر شد و گفت: ای نابکار، کجا از من ستمی به تو رسیده و کجا از من به تو آزاری واقع شده که از این قبیل سخنان، جواب می گویی؟ سلام کردن در کتاب ها نوشته شده، سنت است و جواب سلام واجب است. پس اگر تو سلام کنی، امر سنتی به جا آورده باشی و مرا متعهد امر واجبی کرده ای، دیگر آنکه سبقت در سلام، ثواب عظیم دارد، و خواستم که ثواب جهت تو حاصل شود. پس در این باب مرا نفعی نمی باشد و ضرری هم واقع نمی شود.

موش در جواب گفت: ای بزرگوار، به نمک دیرینه قسم که بسیار حرف ها را به خاطر می رسد، اما جرأت بیان او را ندارم. چرا که در این وقت که نظرم بر جمال مردانة شما افتاد، بینایی چشم و شنوایی گوش و گویایی زبان و قوت و رفتار به کلی از من منقطع شد. پس هرگاه استطاعت بر گفتن و شنیدن نباشد و شما امر کنید ...