دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

مهمانی تلخ ؛ متن کامل

مهمانی تلخ

نویسنده: سیامک گلشیری
ناشر: قصیده سرا - نقش خورشید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 181
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 ~ 1380 - دوره چاپ: 3 ~ 1

کیفیت : در حد نو ~ نو

 

مروری بر کتاب

راوی داستان، یک استاد جوان دانشگاه به نام "رامین ارژنگ" است که هفت سال پیش باعث اخراج یکی از دانشجویانش بوده و یک شب به طور اتفاقی با او روبه‌رو می‌شود. تورج (شاگرد قدیمی) رامین را به باغی در خارج از تهران دعوا می‌کند و در ادامه حوادثی در باغ اتفاق می‌افتد که یک پایان تلخ را رقم می‌زند. 

...دستش را گذاشته بود روی پشتی صندلی کناری و برگشته بود عقب. به طرف ماشین که می‌رفتم، در جلو را برایم باز کرد. تمام مدت نگاهش به من بود. وقتی نشستم و در را زدم به‌هم، گفتم: "دیگه داشتم فکر می‌کردم تا پارک‌وی باید پیاده برم." و تشکر کردم. چیزی نگفت. هنوز دست راستش پشت سرم، روی پشتی صندلی بود و با چشم‌های درشتش طوری زل زده بود به من که یک لحظه تصمیم گرفتم در ماشین را باز کنم و پیاده شوم. دستگیره‌ی در را هم گرفتم که دیدم چشم‌هایش ریز شد و لبخند زد. گفت: "منو می‌شناسین؟" زل زده بودیم به‌هم. دو طرف سبیل بلندش تا روی انبوه ریشش امتداد داشت. گفتم: "نه....

قلم گلشیری شیرین است و معمولاً در نوشته‌هایش حسی از تعلیق و اضطراب وجود دارد. در این کتاب هم وقایع در یک شب و طی چند ساعت اتفاق می‌افتد. رمان مهمانی تلخ نامزده دریافت جایزه‌ی بهترین رمان جشنواره‌ی مهرگان بوده است. زبان روان، لحن طبیعی و مناسب، گفت و گو های زنده و خون دار، فضاسازی خوب و مخصوصا پرهیز از دام صنعت فروشی و "تکنیک زدگی" های مرسوم، همراه با جذابیت کافی در ماجرا که باعث می شود خواننده، داستان را با لذت بخواند. مهمانی تلخ را شیرین کرده است. مهمانی تلخ یک رمان بازی وار از سرنوشت آدم هایی است که خواسته و ناخواسته خود و دیگران را درگیر بازی می کنند که نتیجه ای خلاف انتظارشان می یابند و...

با دست اشاره ای کرد . انگار داشت جلو را نشان می داد . خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد به طرفم .جلوام که رسید ، زد روی ترمز ، طوری که ماشین چند سانتی روی آسفالت کشیده شد . سرم را خم کردم . کنارشیشه ای که تا نیمه پایین بود، گفتم :« پارک وی» با انگشست شست صندلی عقب را نشان داد .
وقتی در را باز می کردم ، زنی که عقب نشسته بود ، رفت کنار شیشه . سوار شدم ....

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات