دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

مهاجران

مهاجران 

نویسنده: هوارد فاست
مترجم: باجلان فرخی
ناشر: اساطیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 544
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1 

 

مروری بر کتاب 

آن شب آنا به جوزف التماس کرد که نرود و آن‌ها را به وضعیت ناشناختهٔ دیگری نکشاند. شناخت آنا از جغرافیا و مکان و فاصله مبهم بود. هرگز به مدرسه نرفته بود و نمی‌توانست بخواند و بنویسد. انگلیسی هم ابداً نمی‌دانست. دلیلش ساده بود: زیرا در مدت اقامت در آمریکا تماسش با کسانی که انگلیسی صحبت می‌کردند در کمترین حدّ ممکن بود.

جوزف چندتایی واژهٔ انگلیسی فرا گرفته بود، اما آنا محروم از بیان و اراده، ساکت مانده بود. سفر از اروپا رنجی ابدی بود و می‌دانست که هرگز بازگشتی در کار نخواهد بود، هرگز راهی وجود ندارد که دوباره به آنجا بازگردد و خویشاوندان و دوستان یا اشیای میهنش را لمس کند و اینک به آن اتاق محقر که در آن زندگی می‌کردند، به‌عنوان چیزی که دست‌کم آن را می‌شناخت، چسبیده بود.
جوزف در پاسخ به همهٔ جرّوبحث‌های او گفت:
اگر اینجا بمونیم می‌میریم. و آنا اندیشید: من درهرحال می‌میرم....

کتاب مهاجران رمانی است که به مشکلات و زیروبم‌های زندگی دان لاوِت، فرزند یک خانوادهٔ فقیر ایتالیایی که والدینش در آخرین دههٔ قرن نوزدهم به آمریکا مهاجرت کردند، می‌پردازد. لاوت همراه پدرش ماهیگیری می‌کند اما همیشه در سرش رویای ثروتمند شدن دارد. او برای اینکار نیازمند وام بانکی است. وقتی برای دریافت وام با رئیس بانک ملاقات می‌کند، عاشق دختر او می‌شود. جین، دختر رئیس بانک هم او را دوست دارد و بر خلاف تمام مخالفت‌های خانواده‌اش با لاوت ازدواج می‌کند. کمی بعد از ازدواج لاوت آنقدر در کارش غرق می‌شود که از زن و فرزندانش غافل می‌شود...

 در داستان مهاجران تصویری روشن از دو واقعهٔ بزرگ تاریخی، یعنی زلزله و آتش‌سوزی مهیب ۱۹۰۶ سان‌فرانسیسکو و بحران بزرگ اقتصادی ۳۰-۱۹۲۹ آمریکا که در جهان آن روزگار تأثیری ژرف گذاشت، ارائه شده است. 

مهاجران از نقشی که اجرا می کردند آگاهی ژرفی نداشتند نه رویای تاریخ را می دیدند و نه خود را بخشی از تاریخ می دانستند آنان پاره ئی از اسطوره ای بودند که بدان می پیوستند و با این همه از دیاری که بدانجا می رفتند اندکی می دانستند فقر آنان را گرد هم آورده بود تنفر آنان را همسوی کرده بود عذاب معده هایشان آنان را همراه گردانیده بود.

در کابین بدون هواکش بویناک، متهوع و پر تکانی به وسعت ده متری هشت انسان که چهار نفر آنان جوان و چهار تن دیگر کودک بودند در بوی گند آمیزه ئی از عرق تن مسافران و استفراغ شب و روز را سپری می کردند و آن بوی عفن همچنان راکد بود. ...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات