دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

منظومه عاشقانه گلستان ارم

منظومه عاشقانه گلستان ارم
درحال حاضر موجود نمی باشد
منظومه عاشقانه گلستان ارم
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 160192 - 117/5
  • وزن: 0.50kg
0 ریال

منظومه عاشقانه گلستان ارم

نویسنده: رضاقلی خان هدایت
به کوشش: بهروز محمودی بختیاری
ناشر: عطائی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 208
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ : 1

 

مروری بر کتاب

مصور

رضا قلی خان متخلص به هدایت (زادهٔ نیمهٔ محرم الحرام ۱۲۱۵ هجری قمری معادل ۱۸ خرداد ۱۱۷۹ هجری شمسی در تهران و درگذشتهٔ ماه ربیع‌الاول سال ۱۲۸۸ هجری قمری معادل ۸ تیر ۱۲۵۰ هجری شمسی تهران) ادیب، شاعر و تذکره‌نویس سدهٔ سیزدهم هجری قمری در ایران در دوران حکومت قاجار بود.

وی از ابتدای جوانی شعر می‌سرود و «چاکر» تخلّص می‌کرد. پس از چندی تخلص خود را به دلیل یک رؤیا به «هدایت» تغییر داد. در سال ۱۲۴۵ هجری قمری مورد توجه فتحعلی شاه قرار گرفت و به پاداش قصیده‌ای که در مدح شاه سروده بود لقب «خان»ی و امیرالشعرایی گرفت. پس از فتحعلیشاه، به دربار محمدشاه راه یافت و با ماندن در تهران به تربیت شاهزاده عباس میرزای ثانی (ملک آرا)، فرزند محمدشاه مأمور شد.

پس از مرگ محمدشاه به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و از طرف او به ریاست مدرسهٔ دارالفنون رسید. در سال ۱۲۶۷ هجری قمری پس از پایان جنگ با ترکمانان ناحیهٔ سرخس، به دستور امیرکبیر به ‌عنوان سفیر به خوارزم رفت. هدف مأموریت او که یک سال به طول انجامید، آگاهی‌یابی از اوضاع ماوراءالنهر از نظر سوق‌الجیشی، آزادی اسرای مسلمان و ممانعت از خرید و فروش آنان بود.

هدایت تألیفات بسیاری به نظم و نثر دارد. ریاض العارفین (تذکرهٔ احوال عرفا و شاعران عارف)، مجمع الفصحا (تذکرهٔ ادبی در شرح احوال و منتخباتی از اشعار ۸۶۷ شاعر)، مثنوی هدایت‌نامه، لطائف المعارف، سفارت‌نامهٔ خوارزم، فهرس التواریخ، فرهنگ انجمن آرای ناصری، روضةالصفای ناصری (تکمیل تاریخ روضة الصفای میرخواند در سه جلد تا عهد ناصرالدین شاه)، مثنوی منهج الهدایة و دیوان اشعار (شامل بیش از هشت هزار بیت غزل و بیش از ده هزار بیت قصیده) از جمله آثار اوست.


باد خزان وزید به باغ ارم، دریغ‌                             گلهای تازه رفت به تاراج غم، دریغ
شد کشته نور دیده‌ی شامْ انام، حیف‌                 در خون تپیده قامت فخر امم، دریغ
تاراج شد سرادق سلطان دین، فسوس‌                 بر باد رفت حرمت اهل حرم، دریغ
آن را که در غزا، عَلَم حق به دست بود            هم دست او فتاد ز کین هم علم، دریغ
نور دو چشم ساقی کوثر شهید گشت‌            با جان و چشم پرعطش و پر زِنَم، دریغ
آنان که همدم شه دنیا و دین بدند                        بی‌او شدند همدم رنج و الم، دریغ
ننمود کم سپهر ستمکار ذره‌ای‌                             با عترت رسول خدا از ستم، دریغ
یا رب، بر اهل ظلم ندانم چه‌ها رسد                    چون روز دادخواهی این ماجرا رسد

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات