- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 164648 - 57/6
- وزن: 0.24kg
منظومه ابوالعلاء معری
نویسنده: آوتیک ایساهاکیان
مترجم : آلک خاچادوریان
ناشر: خواندنیها
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 50
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1347 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور
آوتیک ایساهاکیان شاعر و نویسندۀ نامدار ارمنی در شهر «الکساندراپُل» ارمنستان که اکنون «گیومری»(Giumri) [2] نامیده می شود، به دنیا آمد. دورۀ دبستان را در زادگاه خود گذراند، سپس در مدرسۀ «گئورگیان» وابسته به حوزۀ دینی اجمیادزین مشغول تحصیل شد. در هجده سالگی برای ادامۀ تحصیل راهی اروپا شد و به صورت مستمع آزاد، در رشتۀ انسانشناسی دانشگاه لایپزیک به تحصیل پرداخت.
پس از دو سال به زادگاه خود بازگشت ولی بزودی به اتهام فعالیتهای سیاسی به مدت یک سال در زندان ایروان زندانی شد، سپس به شهر اُُدِِسا تبعید گردید. در سالهای 1900 – 1902 در رشتۀ ادبیات و تاریخ فلسفه، در دانشگاه زوریخ به تحصیل پرداخت. در سال 1908 بار دیگر دستگیر و به مدت یک سال در تفلیس زندانی شد. در سال 1911، در حالی که از شهرت و محبوبیت بسیاری برخوردار بود، برای رهایی از تهدیدهای حکومت تزاری، ناگزیر از جلای وطن شد و سال ها در شهرهای مختلف اروپا به سر برد. سرانجام در سال 1936 برای همیشه به میهن بازگشت و زندگی خود را وقف اعتلای فرهنگ و ادب سرزمین خود کرد.
در اشعار ایساهاکیان عشق با جلوههای گوناگون متجلی است: عشق به محبوب، به میهن، به مادر، به انسان… روحیات ملی و رنج ها و آرزوهای مردم در اشعار او بازتاب گسترده دارد. زبان اشعار او ساده و بی پیرایه و به زبان مردم بسیار نزدیک است و سخن دل است که بر دل می نشیند. نخستین مجموعۀ اشعار ایساهاکیان در سال 1898 منتشر شد و او از همان زمان به عنوان شاعر محبوب مردم شناخته شد. آهنگسازان بنام با بسیاری از اشعار او ترانه های زیبایی ساخته اند که سال ها پس از درگذشت شاعر همچنان بر سر زبانهاست.
ایساهاکیان به افسانههای ملل، بویژه افسانههای مشرق زمین، دلبستگی وافر داشت و آثار بسیاری را با بهرهگیری از آن ها به نظم و نثر درآورده و در آن ها دیدگاه های فلسفی خود و روحیات مردم سرزمین خود را منعکس کرده است.ایساهاکیان در سال 1943 به عضویت فرهنگستان علوم ارمنستان شوروی برگزیده شد و از سال 1944 تا پایان عمر ریاست انجمن نویسندگان ارمنستان شوروی را برعهده داشت. وی، دوبار، در سال های 1945 و 1955 به دریافت نشان ممتاز دولت شوروی نایل شد.
ای مردم کور و نادان،بیرؤیا و بدون گوش فرادادن باین حدیث مفصل
شما که از گلوی یکدیگر لقمه میربائید
و جهان را بدوزخ وحشتبار مبدل میسازید.
لیکن پیوسته از این رؤیای شیرین و حدیث پرشکوه برخوردار نخواهید شد،
کاروانهای اختران گهربار در پهن دشت آسمان سرگردان بودند.
و سراسر جهان از صدای افسونزده و جاودانهی آسمان پر گشته بود،
و سراپا به ترانههای دلنشنین ابو العلاء معری گوش جان فرامیداد.
و کاروان به پیش میراند و بر فراز آن اختران فروزان
با لبخندی کودکانه و دیدگانی جاودانه پرگهر میدرخشیدند
و سوی اختران زرین او را با مهر و علاقه به پیش میخواندند
و وجودش را از آوای هزاران زنگهای بلورین آسمان سرشار میساختند.
تو ای راه سحرانگیز و جاودانه ناشناس
و ای وطن جدید که پیوسته مرا بسوی خویش میکشانی
مرا و قلب همیشه گریانم را آنجا ببر که چشم بشر هنوز بآن نیفتاده است
نزد انسانها پیوسته باید بیدار و آماده و شمشیر بکف باشی
تا که دوستت و دشمنت ترا نرانند و ندرند.