- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 110034 - 6/3
- وزن: 1.00kg
- UPC: 160
مناقب
نویسنده: اوحدالدین حامدبن ابی الفخر کرمانی
تصحیح : بدیع الزمان فروزانفر
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1347 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ~ نو ؛ واجد فرمان
مروری بر کتاب
مناقب اوحدالدین کرمانی کتابی است که توسط یکی از مریدان شیخ در قرن هفتم ق نگاشته شدهاست و به ذکر احوال او اختصاص دارد. مؤلف مناقب به گونهای اغراق آمیز شمار شاگردان و مریدان اوحدالدین را ۷۰ هزار گفته، و افزوده است که ۳ هزار تن از آنان صاحب مقامات ، مراتب ولایت و دارای کشف و شهود بودهاند. از جمله مریدان و شاگردان او میتوان از شمسالدین عمر بن احمد تفلیسی و کریمالدین نیشابوری یاد کرد که در مدح اوحدالدین اشعاری سرودهاند.
مناقب ، مقامات ، یا تذکره اوحدالدین کرمانی که تنها کتابی است در بیان سرگذشت، احوال و کرامات وی، تألیفی است کهن که نام مؤلف و تاریخ نگارش آن بر ما پوشیده است. اما از قراینی که در کتاب وجود دارد، میتوان دریافت که وی از هواداران اوحدالدین بوده است. او در جای جای این کتاب از وی به «شیخ ما» یاد میکند. تاریخ تألیف این کتاب نباید از نیمه دوم سده ۷ق آن سوتر باشد. در این کتاب ۷۳ حکایت دیده میشود که برخی از آنها با کمی اختلاف در آثار دیگر نظیر حلیه الاولیاء ، تذکره الاولیاء و احیاء العلوم نیز نقل شده است.
صاحب مناقب در زمره مریدان وی از جمالالدین واسطی - که مردی حکیم و عالم به علم هیأت ، منطق ، نجوم و ریاضی بوده - نام میبرد که به شوق دیدار شیخ به ملطیه رفته، و تا هنگام وفات اوحدالدین از ملازمان وی بوده است. اما از برترین مریدان اوحدالدین میتوان از صدرالدین قونوی یاد کرد که به گفته صاحب مناقب نزدیک به ۱۶ سال در ملازمت شیخ به سر برده، و طریق سلوک و اسرار خلوت را از وی آموخته است. افزون بر صدرالدین قونوی، بزرگانی چون محییالدین ابن عربی و نجمالدین کبری به او توجه و ارادت داشتهاند و سلاطین وقت در اعزاز و اکرام او سعی داشتند و به هر شهری که سفر میکرد، مورد احترام بود، و مورخان و تذکرهنویسان دورههای بعد، از او به نیکی یاد کرده، و احوال و مقامات روحانی او را ستودهاند...
دیدگاه اوحدالدین در مسأله عشق برگرفته از نگرش وحدت وجودی اوست که در جای جای رباعیاتش ظاهر میشود. غالباً از دو گانگی ظاهر و باطن و صورت و معنا سخن میگوید و حقیقت را معنا و باطن، و صورت و ظاهر را امری گذرا و نمودی بیاصل و حقیقت میداند. در نظر او عالم جلوهگاه جمال حق است و در دایره وجود تنها موجود حقیقی اوست و اوست که مرکز این دائره است و همه موجودات عالم سرگردان در دائره عشق معشوق ازلیند. وی سرمایه عشق الهی را تنها حیرت و سرگردانی میداند که حاصل آن فنا ی از خود و فنای در حق است.
اوحدالدین اهل سماع بود و مجالس سماع او شور و حال خاصی داشت. گفتهاند که وی رباعیات خود را در حال سماع میسروده است. پاسخ وی به مکتوب سعدالدین حموی که در حکایت سیام مناقب آمده، گویای آگاهی وی بر دقایق احکام شرع و توجه وی به رعایت این دقایق و مراتب تعبد اوست.