- موجودی: موجود
- مدل: 176014 - 81/5
- وزن: 0.30kg
من و پلاترو
نویسنده: خوان رامون خیمنس
مترجم: عباس پژمان
ناشر: باغ نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 235
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1
کیفیت : در حد نو ؛ جلد و صفحات بر اثر فشار تاب مختصری برداشته است
مروری بر کتاب
مصور
این مجموعه دربردارندهی قطعاتی است سروده خوان رامون خیمنس که در آن توصیفات متعددی از زندگی، طبیعت و عواطف انسانی به چشم میخورد. یکی از بهترین آثار کلاسیک ادبیات مدرن اسپانیا.
جادوی توصیفی محض.. خوان رامون خیمنس با خرگوش کوچولوی خود پلاترو در مورد روستای مادری مادری اش در آندلس صحبت میکند. گفتگوی آنها پرتره ای از خیابانها ، خانه ها ، حیوانات ، کودکان و ... را ترسیم می کند. همراه با سکوت خالصانه اش خرگوش گاه به عنوان یک مشاهده گر و گاه شرکت کننده ، روال زندگی روزمره ی دلخراش را بر دوش می کشد.
خیمنس با اضطراب جست و جو می کند و خار بلندی را از سم پلاترو خارج می کند ، و الاغ نیز او را نوازش می کند . این کتاب که به صورت مجموعه ای از شعر نوشته است تنهایی یک انسان و دوست شدنش با یک خرگوش را به تصویر می کشد. من و پلاترو شرح انسان گریزی کسی است که یک حیوان را به عنوان همدم خود انتخاب کرده است.
خیمنس در ابتدا این کتاب را برای بزرگسالان نوشته بود اما به دلیل وجود شخصیت دوست داشتنی پلاترو کودکان نیز از این اثر استقبال کردند. خیمنس بیش از هفتاد کتاب نوشت ، و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1956 شد. او توسط جمهوری جدید به عنوان پیشگام و سرچشمه ی همه کسانی که پس از او به زبان اسپانیایی می نویسند ، مورد استقبال قرار گرفته است.
هنگام غروب آفتاب که من و پلاترو سر تا پامان یخ بسته است
و قدم در تاریکی ارغوانی رنگ کوچهی مختصری میگذریم
که رو به روی بستر خشکیدهی رودخانه واقع است،
بچههای فقرا در حال بازی هستند،
یک دیگر را میترسانند، ادای گداها را درمیآورند.
یکی از آنها گونیای روی سرش کشیده است،
دیگری خودش را به کوری زده است،
سومی ادای آدمهای لنگ را درمیآورد...
آن وقت یک دفعه یک هوس دیگر به سرشان میزند و ورق برمیگردد،
گویی که آنها نیستند که برهنهاند،
آنها سندل به پاهاشان کردهاند و مادرهاشان غذا دادهاند بخورند
ـ فقط خودشان میدانند که چه طور چنین چیزی ممکن شده است ـ
و تبدیل به شازدهها و شازده خانمها شدهاند...