- موجودی: موجود
- مدل: 197149 - 36/5
- وزن: 0.30kg
من با یک پریزاد دوستم
نویسنده: ژیلا تقی زاده
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 116
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه داستان
چشمهایش سوختند. بعد گرم شدند. دیگر آن سیب سرخ را ندید. صدای مردم را نشنید. پاهایش خم شدند و نشست. هفت عفریت دود شدند و رفتند هوا. سرش سنگین و سنگینتر شد. برای خواب. چهل روز گذشت و دکترها نتوانستند جهان را بیدار کنند.
فرو رفتگیِ پهلوی راستش را بارها معاینه کردند. نمونه برداشتند. نه بخیه بود، نه سوختگی و نه زخم، فقط سرخ بود و فرو رفته به شکل یک خنجر کوچک. هیچکس حتی مادرش نمیدانست این چیست و چهطور افتاده به پهلوی او. خودِ جهان هم در خواب بود تا آن را فراموش کند....
...خداداد و دوستش تِلاجی که در فلاشبک یا گذشتهنمایی میگویم این دوست از کجا پیدایش شد با پسرهای قُلدُر و لات آن محله مجبور شدند شرطبندی کنند. اینها هم مثل همهٔ خلافکارهای دنیا سرکردهای داشتند که لاتتر و قُلدُرتر از بقیه بود. من دوست دارم توی صورتش هم یکی دوتا زخم باشد و خیلی اخمو با صدای دو رگه هی به این و آن دستور بدهد. حالا اخموتر هم بود، چون شنیده بود همین خداداد که جلویش ایستاده با لاتهای چند محله خنجرپرانی کرده و از همهشان برده.
حالا سرکرده با او شرطبندی کرده بود، ولی مطمئن نبود که برنده میشود یا نه. درواقع سرکرده مطمئن بود میبازد. خودش هم میخواست اینطور شود، چون مدتها بود میخواست از شر خواهرش خلاص شود. خواهری که آنطور عجیب و ناگهانی در شبی توفانی و تاریک بهجای اینکه از شکم مادرش به دنیا بیاید یک دفعه با یک گهوارهٔ چوبی وسط خانه ظاهر شده بود، و همیشه رنگپریده و مریض بود. و هیچوقت حرف نمیزد و انگار اصلاً به دنیا آمده بود تا برادرش مجبور شود بعد از مرگ پدر و مادر او را نگهدارد و نتواند برود به زندگی خودش برسد. سرکرده فکر کرد سر همین شرط ببازد و این خواهر را شوهر بدهد به خداداد....
فهرست
نیلبک کوچک
یک دروغ، چهل دروغ
پیر سَر
دانهٔ گمشدهٔ انار
من با یک پریزاد دوستم
پرندهٔ سفید
خوابِ جهان
بنویس عالیه جان
داستان ماهی طلایی
چشمهپری
ناریبانو