- موجودی: موجود
- مدل: 191080 - 28/4
- وزن: 0.30kg
من از او می ترسم
نویسنده: ستاره محمدی
ناشر: برزآفرین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 138
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
بابا هم یک راز بزرگ داشت؛ رازی که از من پنهان کرده بود. فکر میکردم محرم اسرار او هستم. اما نبودم. هیچوقت با هم اینجا نیامده بودیم. حتی حرفش را نزده بود. شاید خیلی چیزها را از من پنهان کرده بود. بیآنکه پا روی رکاب بگذارم جفت زدم روی زین. عصبانی بودم. آنقدر که دلم میخواست داد بزنم. دهنم چوب خشک شده بود. نمی-توانستم شکستنش را ببینم، اما تحمل آنرا هم نداشتم چیزی را از من پنهان کند.چندباری برگشتم و به قلعه نگاه کردم. زن با فانوس خاموش روی دیوار ایستاده بود. بیحرکت. فقط پِرپرِ زدن لبههای پایین لباسش در نسیم میآمد و باقی فقط سکوت. صدای لاشخورها هم شنیده نمیشد.
پرواز یک دفعه لاشخورها سکوت قلعه را به هم می زند. از بچگی توی گوش هایم خواندند که این قلعه اژدهای دوسر دارد. همیشه مراقب گنج های قلعه است و ما هم از کنارش همیشه با سلام و صلوات رد می شدیم. می گفتند فصل بهار که می شود ، گل های نرگس زیبایی در اینجا می روید. زنی می آید و در یک چشم به هم زدن آنها را می چیند. هرچه هم بماند به نصف روز نرسیده پژمرده می شوند....
...در حقیقت این رمان فولکلوریست که مجموعه رخدادهای آن در شهرهای آذریزبان کشور اتفاق افتادهاند.خاتون دختر خانزادهای است که در روستای خود درگیر مسائل و درگیریهای خانوادگی و خصومتهای قومی و قبیلهای شده و... این رمان در برگیرنده اتفاقات دوره آخر فئودالیته در شهرهای شمال غرب کشور بوده که تا قبل از رویداد انقلاب طول میکشد.