- موجودی: موجود
- مدل: 191546 - 1/1
- وزن: 0.30kg
من ... مهتاب صبوری
نویسنده: قباد آذرآیین
ناشر: روزنه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 146
اندازه کتاب: رقعی سلفون روکشدار - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
ماجرای رمان «من… مهتاب صبوری» با نگاهی به زندگی واقعی یکی از آشنایان قلمی شده است. میخواستم بگویم دردهای زنان پیرامون ما در چارچوب خانه و آشپزخانه و درگیری با شوهر خلاصه نمیشود. میخواستم بگویم زن جامعه ی ما منفعل نیست. به قیم و سرپرست و آقابالاسر نیاز ندارد. خودش میتواند نانآور، پویا و کاری باشد.
پایش بیفتد حتا همان به «اصطلاح مردهای مدعی» را هم ادب کند و سرجایشان بنشاند. بچههایش را در غیاب پدر و همسر از آب و گل درآورد و سر و سامان بدهد. در یک جمله: به پیش زمینههای تثبیت شدهی مرد محور «نه » بگوید.. همین…
این رمان در مورد بیوه زنی است که بعد از مرگ شوهرش با مسافرکشی هزینه فرزندان بازماندهاش را تامین میکند. طی این داستان حوادثی برای این زن اتفاق میافتد که قصه این رمان را رقم میزند.
من، مهتاب صبوری، بیوهی جوانمرگ محمود صبوری، باید دستم را میگرفتم بهزانوی خودم و از جام پا میشدم. باید خودم بچههام را ضبط و ربط میکردم. مستمری محمود فقط زورش میرسید به اجارهخانه. مگر همهاش چند سال کار کرده بود؟ از خیر دیهاش هم گذشتیم.
گفتند روزِ قتل و ماهحرام ماشین زیرش کرده، اگر پاپی بشوید، پولوپلهای دستتان را میگیرد. گفتم نع! واگذارش میکنم به خداش. گفتم آن بیانصاف اگر یکجو غیرت و مردانگی داشت، بعد از آنکه آن دستهگل را به آب داد، پایش را نمیگذاشت رو گاز و دِ برو که رفتی. انگارنهانگار که یک جوان داشته وسط خیابان مثل مرغ سرکنده تو خون خودش میغلتیده. از اینها گذشته، همینم مانده بود که خون پدر بچههام را بکنم قاتق نانشان!