- موجودی: موجود
- مدل: 200296 - 11/5
- وزن: 0.30kg
ملکه ی خون آشام
نویسنده: احمد احرار
ناشر: شباویز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 262
اندازه کتاب: پالتوئی بزرگ - سال انتشار: 1366 - دوره چاپ: 4
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ نوشته تقدیمی دارد ، فاقد عطف ( چسب خوردگی دارد )
مروری بر کتاب
ژیژیس سرپنجه ات را جلو بیاور ببینم...
دخترک در حالی که سرخی شرم تا بناگوش او موج افکنده بود دستش را پیش برد. این دستهای قشنگ را هیچ وقت ندیده بودم . پوست لطیف و خوشرنگی داری ژیژیس .پیدا بود که دخترک در جواب او وامانده است...
پاریزاتیس، پروشات یا پریزاد به هر نامش که بخوانیم، بد سیرتی است پلشت و ناپاک با گفتاری زهرآگین و گزنده، کرداری مزورانه و نفاق انگیز، و پنداری تباهی زا و مشووم. او همه چیز داشت، ولی دمی از بیشتر خواستن و طلب کردن آن چه بر آن حقی نداشت، نمی آسود. ملکه ای بود با قدرت بی حساب، ولی در پی قدرت مطلق بود. فرزندش به سلطنت می رسید، اما می خواست فرزندی که خود انتخاب می کند، به سلطنت برسد، نه آن که قانون و عرف معین می کند. همسر فرزندش همان باشد که خود می گوید، نه آن که وی می خواهد. سران و سرکرده ها به خواست و اراده ی او برگزیده شوند و حتی زیردستان و شهروندان عادی نیز جز به میل و رضای او نگویند و نکنند و نیندیشند.
او جز خود را نمی شناخت و جز خود را نمی خواست. همه ی فضیلت ها را در وجود خویش متجلی می دید و جمله ی نعمت ها را ناشی از هستی خود می پنداشت. پس به خود حق می داد که دهنده و گیرنده باشد و بر آسمان و زمین فرمان براند تا او باشد و جز او نباشد. اگر چه برادر را با برادر، پدر را با فرزند، و ابنای سرزمینی را یا یکدیگر به ستیز واداشت، اگر چه خشک و تر را در آتش نفاق و بیداد سوزانید، اگر چه ملتی را از اوج کامیابی به حضیض ناکای افکند، اگر چه دودمانی را به تندباد هوا و هوس از اریکه ی قدرت به زیر کشید و اگر چه چرخ گردون دو روزی بر مدار او گشت، ولی دوران او نیز به سر آمد و دست اجل علف هرز وجودش را از گلشن هستی برکند و قلمزن تاریخ نامش را به زشتی در دفتر زرین خود نگاشت.