- موجودی: موجود
- مدل: 187402 - 89/4
- وزن: 0.50kg
مقلدها
نویسنده: گراهام گرین
مترجم: محمد علی سپانلو
ناشر: البرز - نشر نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 390
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1370 _ 1363 - دوره چاپ: 2 _ 1
کیفیت : درحد نو _ نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
از اینکه مقلد هستیم نباید چندان گله مند باشیم.بازیگری حرفه ی شریفی است.اگرلااقل مقلدهای خوبی بودیم،دست کم دنیا شناختی از سبک پیدا میکرد.ما وا خورده ایم...فقط همین،مقلدهای بدی هستیم،انسان های بدی نیستیم. در رمان مقلدها،هائیتی در چنگال پاپادوک دیکتاتور،اسیر است و ماکوته،پلیس امنیتی او،یکه تازی میکند.
گراهام،گرین با شگردهای سینمایی و شیوه های گزارش نویسی،نقش بازانش را در فضایی جدی و طنز-که ویژه ی اوست-به حرکت در می آورد. بروان،صاحب مهمانخانه؛اسمیت،آمرکایی ساده دل؛و جونز قابل اعتماد،پشت نقاب هنرمندانه شان یک وجه مشترک دارند:هرسه از عشق،رنج و تردید می ترسند.
در دهه ی ۶۰ قرن بیستم هنگامی که بسیاری از منتقدان و مورخان ادبی می پنداشتند گراهام گرین دیگر پیر و از کار افتاده شده است او پس از چند سال سکوت رمانی منتشر کرد که از اذهان متعهد را سراسر جهان به لرزه در آورد.مقلد ها در کشور ها یی تی اتفاق می افتد، کشوری که جلوتر از تمام کشورهای آمریکای لاتین سابقه و سیره ی استقلال طلبی در آن شکل گرفت .
اما به رغم روحیه آزادی خواهانه ی مردم ها یی تی، داستان این کتاب در زمان یکی از سیاه ترین دیکتاتور ها اتفاق می افتد. دورانی که نویسندگان بزرگی مثل مارکز با کتاب پاییز پدر سالار بعد از گراهام گرین به آن پر داخته اند.....
کشتی مده آ با مسافرانش به سوی جهنمی که پیش از این بهشتی بود؛ پیش میرود. آقا و خانم اسمیت یک زن و شوهر خیالباف و با حسن نیت آمریکایی آمدهاند، در کشور قحطی زدهٔ هائیتی، یک مرکز گیاهخواری راه بیندازند. آنها بر این باورند که گیاهخواری درمان درد خشونت و بیداد آدمیزاد است؛ ولی به قول راوی داستان این کار تحصیل حاصل است، چون در این مملکت بینوا اکثر مردم گوشتی نصیبشان نمیشود که بخورند.
با این همه خشونت در بالاترین حد خویش است. براون، که صاحب هتلی در این کشور بی مسافر است، حال که خریداری برای هتلش نیافتهاست به کشور ترس و نومیدی بازمیگردد تا دستکم محبوبه اش را از دست ندهد و اما جونز، آیا سرگرد ارتش است یا این عنوان را به قصد تلبیس و تزویر به خود بستهاست؟ براون که به او شک برده بود، میتوانست با او سرگرم بماند، اگر یکی از ترفندهای جونز پای خود براون را هم به ماجرا نمیکشانید. اسمیت، براون و جونز محورهای این مضحکهٔ شورانگیز و گهگاه خونین هستند، مضحکهای که گراهام گرین در صحنهٔ هائیتی در این نمایش خون جایی که مرگ در مراسم آیینی میرقصد با شگردهای سینمایی و شیوههای گزارشنویسی که در آثارش ورز و پختگی یافته روایت میکند و نقش بازانش را در فضایی از جد و طنز که ویژهٔ اوست به حرکت درمیآورد.