- موجودی: موجود
- مدل: 197786 - 80/3
- وزن: 0.30kg
مقدمه ای بر فلسفه تکاملی طبیعت و جامعه
اقتباس و ترجمه: حسین صدیق
ناشر: ققنوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 88
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
تکامل تاریخ جامعه
انسان معاصر دردهه دوم قرن حاضر، در مواجهه با تخریب ترمیم ناپذیر زیست محیطی و زیست بومی، دوباره با عارضه ای زیست مدارانه روبرو شده که امکان تداوم پایدار هستی انسانی و بلکه کل کره زمین و موجودات زنده اش را به پرسشی مبرم تبدیل کرده است. آخرین باری که بشر با چنین شدتی با بحران ادامه زیست درگیر شده بود، درنیمه قرن بیستم و ازپس بارش بمبهای هسته ای برسر مردم هیروشیما، و سپس رقابت هسته ای آمریکا و شوروی بود.
مارکسیست ها تاریخ را جزئی از طبیعت و در نتیجه محکوم به سرنوشت طبیعت می دانند. مرحوم شهید مطهّری رحمه الله دیدگاه مارکسیست ها را در زمینه تکامل تاریخ چنین ترسیم می کند: «تاریخ یک جریان دائم و یک ارتباط میان انسان و طبیعت انسان و اجتماع و یک صف آرایی و جدال دائم میان گروه های در حال رشد انسانی و گروه های در حال زوال انسانی است که در نهایت امر یک جریان تند و انقلابی به سود نیروهای در حال رشد پایان می یابد، و بالاخره یک تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه به ضدّ خودش و او به ضدّ ضدّ تبدیل می گردد و تکامل رخ می دهد. اساس زندگی بشر و موتور به حرکت در آورنده تاریخ او کار تولیدی است...
کارل مارکس بااینکه اثری تحت عنوان “فلسفه طبیعت” ازخود برجای نگذاشته است، چنان انقلابی در خود فلسفه ایجاد نمود که در سپهر اندیشه اش انسان، طبیعت، تاریخ و جامعه در کلیت نوینی گردآوری شدند که فقط در آینده ای که وی آنرا “قلمرو حقیقی آزادی” نامید به یگانگی بالفعل می رسند. دراین منظر، شیرازه تفکر مارکس از سرشتی “آینده نگر” برخوردار است اما با انگارگرایانی که “آینده” را بوجهی فراتاریخی و همچون “بازگشتی” به یک مبدا تخیلی تعریف می کنند، هیچ وجه مشابهتی ندارد. این پندار سمج و به سنت درآمده که مرتبا توسط اسطوره ها و افسانه های جهانی بازتولید می گردد، از یگانگی بیواسطه و بدوی انسان و طبیعت، یا “انسان طبیعی”، ایده آلی ساخته که بقای طبیعت و سعادت بشر را درگرو “رجعت” به چنان مبدایی جستجو می نماید. این مبدای تصوری شامل دوران “معصومیت” انسان می شود که هنوز بخاطر برچیدن میوه از درخت “دانش”، خویشتن را به تباهی نکشانده بود.
توجه داشته باشید که طبیعتگرا در عین حال به کسانی که در گیر پژوهشهای علمی (یا آموزش) طبیعت و جهان طبیعی (به ویژه رشتههای جانوری و گیاهی) هستند گفته میشود تا از کسانی که دارای مشرب فلسفی خاصی هستند متمایز گردند. در این معنا «طبیعتگرا» و «زیستبوم گرا» مترادف یکدیگر میشوند. فیلسوف پاول کورتز میگوید بهترین راه شرح طبیعت کارگیری اصول مادی، از جمله جرم و دیگر خواص فیزیکی و شیمیائی پذیرفته شده جامعه علمی است. افزون بر این، این معنا از طبیعتگرایی بر این است که روح، شبح و خدایان واقعیت نداشته طبیعت را هدفی نیست.