- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159832 - 121/2
- وزن: 0.30kg
مقدمه ای بر زیبایی شناسی
نویسنده: فردریش هگل
مترجم: محمود عبادیان
ناشر: آوازه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 168
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
هگل در مقدمه نگارش درباره هنر مسائلی درباره علم زیبایی شناسی طرح می کند و می خواهد بداند آیا در زمینه هنر و آثار هنری می توان معرفت دقیق و معتبری به دست آورد یا نه؟ آیا امکان دارد درباره هنر به تجزیه و تحلیل پرداخت و به کسب حقیقی نائل آمد؟ یا اینکه چون اثر هنری از تخیل مایه می گیرد در نتیجه غیرقابل تعریف است و موضوع هیچ علمی نمی تواند واقع شود؟
به نظر هگل شناخت دقیق هنر و آثار گوناگون آن امکان پذیر است. به طور کلی هنر در قالب محسوس و انضمامی خود حاوی حقایقی است ذاتی که عقل به نحو دیالکتیکی بدانها راه می یابد و شناسایی معتبر و صحیحی در مورد هنر به وجود می آورد.همین اعتقاد به امکان شناسایی هنر، ما را متوجه می سازد که نظر هگل درباره هنر و زیبایی شناسی در فلسفه او قسمت مجزا و مستقلی را تشکیل نمی دهد، بلکه برداشت او از فلسفه در واقع آگاهی و وقوف به روش خاصی است که به نظر وی نه تنها در موضوعهای مختلف قابل اعمال است، بلکه هر موضوعی به خودی خود صحت آن روش را ثابت می کندزیبایی شناسی به شکل دقیق ، نظریه زیبایی یا به گونه ای بسیار وسیع تر فلسفه هنر را بیان می کند .
دلبستگی سنتی به زیبایی درقرن هجدهم دچار خود گستردگی شد ، تا آن حد که به جایگاهی رفیع دست یافت . از 1950یا پس ازآن برخی از مفاهیم زیبایی شناسی ناب به بحث درباره ادبیات گسترش یافته است . حتی بیشتر به شکل سنتی ، فلسفه هنر متمرکز بر معانی خود است ، اما به تازگی نقطه تمرکز، با تجزیه دقیق جنبه های هنری که به وسعت جایگزین می شوند باز تر شده است . زیبایی شناسی ای که دراین سلسله گفتار مطرح می شود معطوف به همین پیشرفت های متاخر امروزین است....
به نظر هگل شناخت دقیق و آثار گوناگون آن امکان پذیر است.به طور کلی هنر در قالب محسوس و انضمامی خود، حاوی حقایقی است ذاتی که عقل به نحو دیالکتیکی بدان ها راه می یابد و شناسایی معتبر و صحیحی در مورد هنر به وجود می آورد.همین اعتقاد به امکان شناسی هنر، مارا متوجه می سازد که نظر هگل درباره هنر و زیبایی شناسی قسمت مجزا و مستقلی را به طور کلی در فلسفه او تشکیل نمی دهد،بلکه برداشت او از فلسفه در واقع آگاهی و وقوف به روش خاصی است که به نظر وی نه تنها در موضوع های مختلف قابل اعمال است بلکه هر موضوعی به خودی خود صحت آن روش را ثابت می کند.
فلسفه هنر همچون فلسفه تاریخ،فلسفه حقوق،فلسفه دین و غیره به نظر هگل از حقیقت واحدی ناشی می شود که آن به معنای بسط و گسترش روح است در جهان محسوس برای طی سلسله مراتب متضاد خود و سرانجام برای رسیدن به مطلق محض خود.پس روشی که هگل برای مطالعه و بررسی هنر انتخاب می کند جنبه تجربی ندارد و از نوعی نیست که مورد پسند فلاسفه تجربی مذهب یا پیروان علوم تحصیلی معاصر باشد.او روش کلی خو را بر اساس اصول فلسفه خود بنیان گذاری کرده است و آن را در تمام موارد به کار بست.
با این حال درباره هنر اعتقاد دارد که این روش را باید در نظر داشتن اوصاف متمایز و خاص هنر بکار برد.زیرا درست است که هنر از کلیت برخوردار است،ولی این کلیت با کلیت علوم فرق دارد.هنر بر خلاف علم قابل تدریس نیست و به سهولت به دیگری منتقل نمی گردد.هنر با فلسفه هم متفاوت است. هنر نموداری است از فعالیت خاصی در نزد انسان.
هنر فعالیتی است انسانی با غایت انسانی.زیرا آثار هنری را طبیعت به وجود نمی آورد و انسان خالق آنهاست و به همین دلیل اثر هنری بیش از یک شی ءِ طبیعی از آگاهی برخوردار است و غائیت آن را فقط شخص بیننده که در خارج از آن قرار گرفته است در می یابد.اثر هنری مانند یک شی ءِ طبیعی واقعیت مادی خارجی دارد ولی در آن نشانی از فعالیت انسانی نیز دیده می شود و به همین دلیل هنر نمی تواند فقط تقلید از طبیعت با شد و باید حتما روح در آن منعکس گردد. بحث درباره هنر یعنی بحث درباره نحو بسط و گسترش روح در ماده ای که اثر هنری در آن تحقق یافته است...